گزارش تحیلی از Chatham House
نویسندگان: Hans Kundnani، Dr Leslie Vinjamuri، Dr Christopher Sabatini، Dr Sanam Vakil، Marianne Schneider-Petsinger
1. مقاومت در برابر بایدن چگونه خواهد بود؟
نتیجه انتخابات مشخص کرد که آمریکا «ترامپیسم» را رد نکرده و بهشدت دوقطبی است. دونالد ترامپ همچنان یک شخصیت مهم در درون حزب جمهوریخواه و شاید حتی رهبر آن است. برخی از چهرههای ارشد حزب از تلاشهای وی برای انتقال تصور «به سرقت رفتن» انتخابات حمایت میکنند، تحلیلگرانی مانند مکس بوت و تیموتی اسنایدر این انتخابات را با آلمان پس از جنگ جهانی اول مقایسه میکنند. با فرض اینکه جو بایدن از 20 ژانویه رئیسجمهور شود، سؤال این است که «مقاومت» در برابر دولت او چه شکلی دارد. بسیاری از مخالفان دولت ترامپ خود را در موضع «مقاومت» میدانستند اما اکنون وضعیت معکوس شده است زیرا مخالفان محافظهکار بایدن جنبش خود را علیه آنچه دولت غیرقانونی میدانند تشکیل میدهند. همانطور که تعداد موارد ویروس کرونا در ایالاتمتحده افزایش مییابد، بایدن بلافاصله اقداماتی فوری را انجام میدهد که فراتر از دولت ترامپ است. این باعث افزایش مخالفت محافظهکارانی میشود که چنین اقدامی را محدود کردن آزادی خود بهعنوان آمریکایی میدانند. تقریباً اجتنابناپذیر است که نبردی بین دولت بایدن و دادگاه عالی تحت سلطه محافظهکاران - خواه در مورد سقط جنین، مراقبتهای بهداشتی یا سایر موارد – شروع شود. سؤال این است که آیا مخالفان بایدن میتوانند به یک جنبش قدرتمند مانند Tea party تبدیل شوند؟ مخالفت با بایدن از طرف جمهوریخواهان ارشد در کنگره در یک انتهای طیف و گروههای شبهنظامی مسلح در خیابانها در انتهای دیگر صورت میگیرد. هر یک به دلایل مختلف با بایدن مخالفت میکنند و مطمئناً آنها کنار هم قرار نخواهند گرفت. درنهایت، ممکن است هنوز هم چیز زیادی به خود ترامپ بستگی داشته باشد، اینکه آیا - و چگونه - مقاومت را در برابر بایدن رهبری میکند.
2. توانایی بایدن در ارائه سیاستهای کلیدی ممکن است به چین بستگی داشته باشد.
نتایج انتخابات 2020 آمریکا با کندی همراه بود اما تعیینکننده بود. بایدن با بیش از پنج میلیون رأی پیشرو و چندین رأی از ایالتهایی که به ترامپ در سال 2016 رأی داده بودند، برنده شد؛ اما نتایج همچنین نشان میدهد که آمریکا عمیقاً تقسیم شده است زیرا بیش از 71 میلیون آمریکایی به ترامپ رأی دادند. جمهوریخواهان همچنین موفق به در اختیار گرفتن و حتی تسلط خود بر اکثر کرسیهای قانونگذاری ایالتی شدند. برخی از آرا اصلی نیز «تقسیم» شدند زیرا آمریکاییهایی که به بایدن رأی دادند از نامزدهای جمهوریخواه سنا حمایت کردند و بالعکس. برای مقایسه، در سال 2016 هیچ ایالتی رأی خود را تقسیم نکرد زیرا همه 50 ایالت رئیسجمهور و سناتورهای یک حزب را انتخاب کردند. نبراسکا که یکی از بزرگترین نوسانات 8.6 درصدی کشور را به خود دید، به بایدن رأی داد و نماینده کنگره فعلی جمهوریخواه را انتخاب کرد. همه اینها حاکی از آن است که آمریکا نسبت به آنچه که گاهی به نظر میرسد معتدلتر است. سؤال اصلی این است که این موضوع برای توانایی رئیسجمهور در ارائه برنامههای سیاست خارجی و داخلی خود به چه معناست و این با توجه به نتیجه دو کرسی سنا در جورجیا که به دور دوم در 5 ژانویه میروند، شکل خواهد گرفت. تا آن زمان، سنا همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد که پیامدهای آن برای دوره گذار است، زیرا حزب جمهوریخواه تا 5 ژانویه در حالت مبارزات انتخاباتی باقیمانده است، تمایل دارد که پایگاه ترامپ را در حالت آماده نگه دارد و ممکن است تمایل به مصالحه برای معاملات دو حزب را نداشته باشد. پیامدهای این تقسیمبندی برای حاکمیت میتواند بدون مدیریت سیاسی ماهرانه توسط بایدن بسیار مهم باشد.
یکی از یافتههای کلیدی انتخابات، شکاف اقتصادی بین رأیدهندگان جمهوریخواه و دموکرات است، بهطوریکه 16 درصد از ایالتها که به بایدن رأی میدهند 70 درصد تولید ناخالص داخلی آمریکا را تشکیل میدهد. 84 درصد دیگر که ترامپ برنده آن است، تولیدشان کمتر از 30 درصد است. با ادامه شیوع همهگیری کرونا با سرعت ویرانگر و بالا رفتن نابرابری در آمریکا، دلایل سیاسی، اقتصادی و اخلاقی محکمی وجود دارد که باید سریعاً برای تحقق اهداف اصلی سیاستهای حمایتی تلاش کرد. محرکهای مالی برای مقابله با ویرانی اقتصادی همهگیری، یک دستاورد بزرگ حزبی در دولت ترامپ بود، اما تجدید آن بهشدت لازم است. به نظر میرسد این امر به بعد از تحلیف موکول شود اما واقعیت «دولت تقسیمشده» بهطور قابلتوجهی بر اندازه محرک و سود افراد تأثیر خواهد گذاشت. این امر به نفع جمهوریخواهان خواهد بود که با یک بسته حمایتی موافقت کنند، زیرا بیشتر حمایت آنها از بخشهای کمرشد اقتصاد ایالاتمتحده است. سرمایهگذاری اقتصادی در صنایع ملی، تحقیق و توسعه و رقابت آمریکا نیز ضروری است، اما همچنین میتواند در مجلس سنای تحت سلطه جمهوریخواهان متوقف شود. یک مسئله اصلی که دموکراتها، جمهوریخواهان و مردم را به هم پیوند میدهد چین است، بنابراین تمرکز بر این موضوع میتواند به ایجاد حمایت گسترده دوجانبه از یک برنامه داخلی کمک کند که درزمینه آموزش و تحقیق و توسعه سرمایهگذاری میکند و هدف آن صنایع خاص است. همه اینها توانایی ایالاتمتحده را افزایش میدهد با رقیب اصلی خود درزمینه ژئوپلیتیک رقابت کند؛ اما اگر از کارت چین برای متحد کردن آمریکا استفاده میشود، چالش مهم این است که دچار افراط نشده و از شر انگاری چین جلوگیری کنیم و هدف مهم همکاریهای بینالمللی درزمینه آبوهوا، تجارت و بهداشت عمومی را حتیالامکان با چین جلو ببریم.
3. سیاستهای جدید مهاجرتی آسان نخواهد بود.
اگر 2016 پتانسیل انتخاباتی علیه مهاجران و مهاجرت را در سطح ملی گسترش داد، چهار سال پس از آن به اجرای سیاستهایی چون بازگرداندن جوانان مهاجر معروف به «رؤیاپردازان» و جدایی کودکان از خانوادهها در مرز ایالاتمتحده و تحقیر و سواستفاده از مهاجران گذشت. هنوز سهم ناچیزی از آراء متعلق به آراء اسپانیاییتبار است که ترامپ در آن دوره با 30 درصد از این آرا برنده شد. برقراری مجدد سیاست مهاجرت منطقی و انسانی تحت دولت بایدن بههرحال آسان نیست. صرفنظر از اینکه دولت بایدن میخواهد این کار را در اولویت 100 روزه خود قرار دهد، با افزایش فشار مرزها، مهاجرت به یک موضوع اصلی تبدیل خواهد شد. پیشبینی میشود اقتصادهای جنوب ایالاتمتحده امسال بهطور متوسط تا 8.1 درصد منقبض شوند و در بهترین حالت تنها در حدود سه درصد در سال 2021 رشد خواهند کرد، بهطور بالقوه صفوف فقرا تا 20 میلیون نفر افزایش خواهد یافت و خطراتی از جنایت و خشونت بیشتر را افزایش میدهند. علاوه بر این، اوجگیری اخیر حوادث آب و هوایی در منطقه، مانند طوفان اتا که باعث جاری شدن سیل گسترده و رانش گلولای در آمریکای مرکزی شده است، هزاران شهروند را از معیشت و خانه خود آواره کرده است. اکنون شایعات شدیدی در مورد مهاجران ناامیدی که به مرز ایالاتمتحده راه مییابند وجود دارد، این مطلب خوراک تازهای برای پایگاه ملیگرایی ترامپ و رسانههای دست راست است. بایدن قول داده است که برای پیوند مجدد خانوادههای مهاجر جداشده در مرز، یک کارگروه ایجاد کند، وی متعهد به تسریع در پروندههایپناهندگی شده و دیوار مرز را بهسخره میگیرد. وی همچنین تعهدش را برای سرمایهگذاری در توسعه اقتصادی و امنیت کشورهایی که مهاجران را به ایالاتمتحده میفرستند، تمدید کرد؛ اما تلاشها برای ایجاد رویکرد نرمتر و انسانی در مورد مهاجرت با مقاومت شدیدی روبرو خواهد شد و ممکن است هرگونه تلاش برای اصلاح معنیدار قوانین و سیاستهای مهاجرت را لغو کند. با ادامه مهاجرت مهاجران به مرزهای ایالاتمتحده، این موضوع بهسرعت در رأس بحث عمومی قرار خواهد گرفت، بدون پاسخ آسان برای چگونگی حل آن.
4. خاورمیانه در مورد ریاست جمهوری بایدن اطمینان ندارد.
اظهارات بایدن مبنی بر اینکه «او بهتنهایی» تمامی آمریکا نخواهد بود، نشاندهنده بازگشت به تعامل چندجانبه است و همکاری با متحدان برای مذاکره در مورد بازگشت به هستهای ایران ضروری است. توافق و حل مسائلی مانند جنگهای یمن و سوریه و روند متوقفشده اسرائیل و فلسطین؛ اما دستور کار او در خاورمیانه با اولویتهای اقتصادی و بهداشتی و پویاییهای ژئوپلیتیکی کلان با روسیه و چین محدود میشود، درحالیکه بدون کنترل کامل کنگره، اهداف بایدن در خاورمیانه باید تعدیل شود. اگرچه در بیشتر پایتختهای جهانی به او تبریک گفته میشود، اما پیروزی بایدن در خاورمیانه با همان شور و اشتیاق که متحدان آمریکا از روابط نزدیک با دولت ترامپ برخوردار بودند، مورد استقبال قرار نگرفت. اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی پیشبینی روابط سرد با واشنگتن را دارند، اما آنها اختلافات در دولت آمریکا را تحت تأثیر تعدیل فشار میبینند. بزرگترین سرمایهگذاری بایدن توافق هستهای ایران خواهد بود، زیرا قصد خود را برای بازگشت به آن بر اساس «رعایت انطباق» اعلام کرده است. برای موفقیت، تیم وی باید راهی برای بازگشت به میز مذاکره که شامل پشتیبانی دوجانبه است و نگرانیهای اسرائیل، عربستان و امارات در مورد بلندپروازیهای منطقهای گستردهتر ایران را برطرف کند، ضمن اینکه خواستههای ایران را نیز مدیریت کند. بهعنوان بخشی از این، گفتگوها برای پایان دادن به جنگ یمن بسیار حیاتی است؛ اما کل این فرایند که شامل چندین بازیگر است، نیاز به سرمایهگذاری قابلتوجه دیپلماتیک دارد و درنتیجه توجه به سایر موضوعات را محدود میکند. در اسرائیل، بایدن قول داده است که گفتگوها را با فلسطینیان احیا کند اما همانند یمن، نیاز به سرمایهگذاری قابلتوجه دیپلماتیک ایالاتمتحده برای بازگشت به راهحل با در نظر گرفتن «ایده دو کشور» است که البته «معامله قرن» ترامپ ضربه جدی به آن وارد کرده است. فلسطینیها خواهان تعامل مجدد با تیم بایدن هستند، اما بدون جنبش، ایدهها و رهبری جدید در طرف فلسطینی، این تعامل ممکن است صدمه ببیند. با محدودیتهایی که در دستور کار بایدن وجود دارد، توافقنامه ابراهیم که روابط بین اسرائیل، امارات و بحرین را عادی میکند، میتواند همکاری بین منطقهای بیشتری برای مدیریت پایان جنگ سوریه ایجاد کند.
5- در مورد تجارت، بایدن آبهای آرام تری به ارمغان می آورد، اما زیر جریانها هنوز باقی میمانند.
همانطور که ایالاتمتحده رویکردی کمتر خصمانه و همکاری آمیز تر در سیاستهای تجاری تحت دولت بایدن اتخاذ میکند، تجدیدنظرهایی بهصورت موضوعی در مورد تعامل بینالمللی صورت خواهد گرفت. نشانه اولیه جهتگیری جدید سیاست تجاری ایالاتمتحده، نهایی کردن روند انتخاب مدیرکل بعدی سازمان تجارت جهانی WTO است؛ اما اولین آزمایش واقعی برای دولت بایدن تصمیمگیری درباره سرنوشت تعرفههای واردات فولاد و آلومینیوم ترامپ است که در حال حاضر به نام امنیت ملی بر واردات از اتحادیه اروپا و سایر متحدان اعمال میشود. این تعرفهها احتمالاً حذف میشوند اما با سرعت کمتری ازآنچه انتظار میرود حذف خواهند شد، زیرا دولت بایدن نمیخواهد رأیدهندگان در «ایالتهای کمربند زنگزده»[1] پنسیلوانیا، میشیگان و ویسکانسین را که در سال 2020 از ترامپ دور شدند، از خود دور کند. پتانسیل در سالهای آینده برای تجدید چینش گسترده در سیاست تجاری ایالاتمتحده محدود است، خصوصاً که بایدن تصریح کرده است که در ابتدا بر اولویتهای اقتصادی داخلی تمرکز خواهد کرد، بنابراین سیاستهای تجاری جدید باید به تعویق بیفتد. سیاست تجاری همچنین به دلیل اختلافات چشمگیر هم در حزب دموکرات و هم بین دموکراتها و جمهوریخواهان با مشکلاتی در کنگره روبرو خواهد شد. نگرانیهای مهم تجاری بهویژه در مورد سیاستهای تجاری و فناوری چین و همچنین یارانههای صنعتی و نقش شرکتهای دولتی همچنان وجود دارد. ایالاتمتحده باید در مورد طیف وسیعی از مباحث تجاری مانند بحث طولانیمدت بوئینگ-ایرباس و تنش بر سر مالیات خدمات دیجیتال، با اروپا به توافق برسد. اگرچه چالش ایالاتمتحده با اروپا مقابله با شدت بیشتر با چین خواهد بود ولی تا زمانی که این موارد بهدقت مدیریت نشوند، هرگونه تلاش مشترک برای ایجاد اهرم فشار بیشتر با چین در معرض تضعیف قرار میگیرد. برخی از درخواستهای ممکن از اتحادیه اروپا میتواند این باشد که رژیم کنترل صادرات خود را تقویت کند یا فروش فنآوریهای نوظهور را به چین محدود کند.
[1] کمربند زنگزده اصطلاحاً به منطقهای در ایالاتمتحده گفته میشود که از شمالیترین منطقه شمال شرق این کشور آغازشده و به مناطق مرکزی آن و نزدیک به غرب میرسد این منطقه زمانی یکی از مهمترین مناطق صنعتی و اقتصادی در ایالاتمتحده بوده است که بسیاری از کارخانجات در آن فعالیت میکرده و از رونق اقتصادی خوبی برخوردار بوده است؛ اما از میانه قرن 20 به دلیل چند اتفاق و فاکتور اقتصادی، ازجمله انتقال مراکز صنعتی و کارخانجات به سمت غرب، افزایش اتوماسیون در کارخانجات، سقوط صنعت فولاد و استیل آمریکا، پیمانهای تجارت آزاد همچون نفتا (پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی) و از دست رفتن اشتغال به شکل کلی در آمریکا؛ این مناطق رونق سابق خود را ازدستداده و بهشدت فقیر شدند تا آنکه در دهه 80 به آنها لقب کمربند زنگزده (کنایه از منطقهای صنعتی که دیگر برای مدتها متروک شده) دادند.
منبع: