نویسنده: jacob Nagel
مقامات تازهمنصوب دولت بایدن همچنان بر حمایتشان از ورود مجدد به برجام تأکید دارند. با توجه به ایرادات بسیار زیاد این توافق، تعجبی ندارد اگر میبینیم اسرائیل و متحدان جدید آن در خلیج فارس، همراه با بسیاری از جمهوریخواهان و حتی برخی از دموکراتها، از بابت این مسأله ابراز نگرانی میکنند. شاید، توافقی جدید و بهتر قابلدستیابی باشد، اما بازگشت به برجام غیرممکن است.
تکرار مباحث قدیمی در مورد مزایا و معایب برجام، و یا خارجشدن دونالد ترامپ از آن، فایدهای در بر ندارد. این مباحث، اغلب، منجر به سرزنش دیگری میشود، بدون آنکه کمکی به رفع چالشهای کنونی کند. پیشرفتهای هستهای رژیم از زمان امضای توافقنامه، همراه با خودداری تهران از پاسخگویی در مورد فعالیتهای هستهای پیشابرجامیاش، بر وخامت اوضاع میافزایند، و در نهایت مانع از بازگشت به برجام میشوند.
پیشرفتهای فنآورانه ایران در زمینه غنیسازی اورانیوم، اولین مانع اصلی برای بازگشت به برجام است. ایران سانتریفیوژهای پیشرفته و جدیدی را به دست آورده است. این رژیم با سرعت زیادی در حال حرکت به سمت کسب توانایی تولید سانتریفیوژها در مقیاس صنعتی است، از جمله سانتریفیوژهای نسل دوم (IR-2m و IR-4) و نسل سوم (IR-6، IR-8 و حتی IR-9).
سانتریفیوژهای نسل دوم ایران از مرحله تحقیق و توسعه گذشتهاند. رژیم میتواند آنها را سریع و به تعداد زیاد تولید کند. این سانتریفیوژها که در تأسیسات زیرزمینی نطنز ایران نصب میشوند، ایران را قادر میسازند تا بهجای توسل به ماشینهای منفصل، از طریق زنجیرهای از هزاران سانتریفیوژ بر سرعت غنیسازیاش بیافزاید. و این، ناقض یکی از ارکان اساسی برجام است.
از زمان امضای توافق 2015، دانشمندان رژیم یاد گرفتهاند چگونه زنجیرهای از سانتریفیوژها را راهاندازی کنند. با استفاده از این فناوری، رژیم میتواند تا سه برابر سریعتر از مدلهای قدیمی و با هر درصدی از خلوص، به غنیسازی اورانیوم بپردازد. سانتریفیوژهای نسل سوم تهران نیز در سالهای اخیر پیشرفتهای چشمگیری داشتهاند. بر اساس گزارشهای ایرانی، رژیم در حال نصب سانتریفیوژهای پیشرفته IR-6 و شاید حتی سایر مدلهای پیشرفتهتر در تأسیسات زیرزمینی فردو است. این سانتریفیوژها میتوانند اورانیوم را شش تا 10 برابر سریعتر از مدلهای قدیمی غنی کنند.
بنابراین ایران از فنآوری لازم برای تولید سلاح هستهای برخوردار است. صرف نظر از هر چیزی که در هر توافقنامهای مکتوب شده باشد، این دانش فنی موجود است. وزیر امور خارجه، آنتونی بلینکن، اخیراً اعلام کرد که ممکن است ایران تنها چند هفته با مواد شکافپذیر لازم برای ساخت یک بمب هستهای فاصله داشته باشد.
مدتها پیش بود که زمان گریز ایران بیشتر از یک سال به طول میانجامید. اگر واشنگتن به برجام در همین شکل کنونیاش بازگردد، ایران قادر خواهد شد به نصب زیرساختهای پیشرفته غنیسازی در تأسیساتی نامعلوم ادامه دهد و مخفیانه به گردآوری اورانیوم غنیشده مورد نیازش برای ساخت بمب بپردازد.
ایران پیشرفتهای فنآورانه دیگری نیز داشته است، که نیاز به نظارت دارد. تهران اکنون در حال بازگشایی تأسیسات پلوتونیومی خودش برای ساخت بمب است. پس از سیمانریزی در راکتور هستهای قدیمی اراک، ایرانیها اکنون در حال انجام اقداماتی برای بهرهبرداری مجدد از آن هستند. این مسأله ممکن است فقط نمایشی برای تقویت اهرمهای فشار ایران در هنگام مذاکرات باشد، اما باید با دقت کنترل شود.
در این میان، درز اطلاعات جدید درباره فعالیتهای هستهای گذشته ایران موجب نگرانی است. با افشای اسنادی که موساد در سال 2018 از بایگانی مخفی هستهای ایران خارج کرد، علناً مشخص شد، تصمیم سال 2015 آژانس بینالمللی انرژی هستهای برای خاتمه تحقیقاتش در مورد ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران، اشتباهی بزرگ بوده است.
این آرشیو نشان داد، ایرانیان به ساخت سلاح بسیار نزدیکتر از آن چیزی هستند که قبلاً تصور میشد. ناتوانی آژانس در دیدن این حقیقت، و ناتوانیهای بعدی آن در نظارت بر پیشرفتهای اتمی ایران، نقایص برجام را برجسته ساخته است.
در واقع، شکستهای آژانس بینالمللی انرژی هستهای نشان میدهد که برجام در شکل کنونیاش غیرقابلدفاع است. بازرسیهای موشکافانه بازرسان آزانس بهعنوان موثرترین ابزار برجام ستوده میشد. اما، آژانس نشان داد نه تمایلی جهت رسیدگی بهموقع به تخلفات دارد و نه از توانایی لازم جهت تأمین مجوزات بازدید از سایتها و ارائه گزارشها بهشیوهای منظم برخوردار است.
حتی وقتی آژانس بینالمللی انرژی هستهای ایران را به نقض پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، توافقنامه پادمان هستهای و حتی خود برجام متهم کرد، تهران پاسخ مبسوطی ارائه نداد. نبود مرجعی برای حل اختلافات، و در کنار آن، فروپاشی کامل سازوکار حل اختلاف برجام، نشان میدهد آژانس انرژی هستهای، بهطورکلی، فاقد اقتدار است.
زمان گریز ایران بسیار کوتاهتر از چیزی است که قبلاً پیشبینی شده بود. ایران قادر است تأسیسات هستهای و زیرساختهایی را که بهخاطر برجام برچیده بود، به سرعت بازسازی کند. به عنوان مثال، مدت زمانی که ایران صرف بازسازی تأسیسات غنیسازیاش کرد، بسیار کمتر از محاسبات مذاکرهکنندگان برجام بود.
پیشرفتهای رژیم در زمینه فرآوری اورانیوم فلزی یکی دیگر از مواردی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. تهران در حال توسعه تأسیساتی است که در آینده میتواند از آنها جهت تولید اورانیوم فلزی مورد نیاز برای ساخت سلاح هستهای استفاده کند و همچنین در پی تمهیداتی است که بتواند اورانیوم ضعیفشده یا طبیعی را مدیریت کند. از تمامی این تجهیزات میتوان برای ساخت سلاح هستهای استفاده کرد. در واقع، رژیم در حال بهرهبرداری از راه مفر موجود در خود برجام است: برجام کار بر روی اورانیوم فلزی را ممنوع میکند، اما از ساخت تأسیسات مرتبط با اورانیوم فلزی، جلوگیری نمیکند.
برجام در نهایت شکست خورد و دیگر نمیتواند آنچه را که معماران اصلیاش در نظر داشتند، محقق سازد. اما نباید تصور کرد که هیچ امیدی به دیپلماسی نیست. اسرائیل و متحدان منطقهای آن مخالف توافق جدید نیستند. واشنگتن و شرکای مذاکرهکننده اروپاییاش باید به پیش از توافق هستهای سال 2015 بنگرند.
توافق بعدی به هیچ وجه نباید به ایران اجازه دهد تا برنامه هستهای غیرنظامیاش را در تأسیسات زیرزمینی حفظ كند. همچنین باید به هر سه عنصر برنامه هستهای غیرقانونی ایران بپردازد: مواد شکافپذیر، تسلیحات و وسایل تحویل کلاهک اتمی (موشکهای با قابلیت حمل بمب هستهای).
عجله برای بازگشت به برجام با این هدف که در آینده مورد بازبینی قرار گیرد، کار اشتباهی است. ایرانیها پس از آنکه بزرگترین دستاورد خود، برجام معیوب را به دست آورند، دیگر انگیزهای برای بازگشت به میز مذاکره نخواهند داشت.
اسرائیل و متحدان جدید آن در خلیج فارس باید شرکای آمریکایی و اروپایی خود را در این زمینه متقاعد کنند. این، آسان نخواهد بود، اما هر توافق هستهای با ایران باید انعکاسی از واقعیت کنونی باشد. گذر زمان نشان خواهد داد که آیا جایگزین برجام میتواند اهداف توافق اولیه را محقق سازد یا خیر.