مجله Foreign Affairs
11 مارس 2021
آیتالله علی خامنهای، رهبر معظم ایران، در مورد نیت کشورش در زمینه برنامه هستهای، پیامهای در ظاهر متناقضی ارسال کرده است. در اوایل فوریه، ایشان اعلام کرد به محض آنکه ایالات متحده تمامی تحریمهای اقتصادی را لغو کند، ایران به اجرای تعهداتش در توافق هستهای 2015 خواهد پرداخت. اما دو هفته بعد، خامنهای بیان کرد ایران در صورت نیاز، ممکن است به غنیسازی 60 درصدی اورانیوم اقدام کند. علاوه بر آن، ایشان از قانون جدیدی که مجلس ایران تصویب کرد، حمایت کرده است. به موجب این قانون، بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تأسیسات هستهای ایران پایان خواهد یافت.
موضع سرسخت ایران فقط نمایشی برای کسب امتیاز نیست، بلکه بازتابی از روحیه کشوری است که دیگر به غرب به چشم یک شریک اقتصادی محتمل نگاه نمیکند. اِعمال مجدد تحریمهای ایالات متحده توسط دونالد ترامپ موجب شک و تردید بسیاری از ایرانیها به کارآیی دیپلماسی شده است. واشنگتن شاید فشارهای اقتصادی را به امید تضعیف نخبگان سیاسی رژیم ایران شروع کرده باشد، اما در عوض، کارزار فشار حداکثری ترامپ موجب تحکیم جایگاه اقتصادی و سیاسی گروهی شد که مخالف هر نوع سازشی است.
موضع سرسخت ایران فقط نمایشی برای کسب امتیاز نیست، بلکه بازتابی از روحیه کشوری است که دیگر به غرب به چشم یک شریک اقتصادی محتمل نگاه نمیکند
تنبیه اقتصادی
در طول دو سال اول کارزار فشار حداکثری و حتی پیش از شروع همهگیری کرونا، تحریمهای ایالات متحده موجب انقباض 12 درصدی اقتصاد ایران، کاهش 14 درصدی درآمد سرانه آن کشور و کاهش 80 درصدی صادرات نفت آن شده بود. بر اساس دادههای مرکز آمار ایران، از مارس 2018 تا مارس 2020 نرخ مطلق فقر تا 11 درصد افزایش و استانداردهای زندگی تا 13 درصد کاهش یافته است. واحد پول ملی یک چهارم ارزشش را از دست داد که در نتیجه آن، ارزش حداقل دستمزد قانونی از 260 دلار به 70 دلار در ماه کاهش یافت. همزمان، ارزش یک سبد غذایی که شامل 2100 کیلوکالری انرژی باشد، تقریباً سه برابر شد. در سال 2017، بیست و هفت درصد ایرانیها قادر به تأمین خوراک مناسب نبودند. تا سال 2019، این میزان به 40 درصد رسید. در همین دوره، هزینههایی که خانوادههای ایرانی صرف آموزش و تفریح میکردند، به ترتیب تا 30 و 32 درصد کاهش یافت.
در طول دو سال اول کارزار فشار حداکثری، تحریمهای ایالات متحده موجب انقباض 12 درصدی اقتصاد ایران، کاهش 14 درصدی درآمد سرانه آن کشور و کاهش 80 درصدی صادرات نفت آن شده بود
کارزار فشار حداکثری ترامپ با راندن بخش مهمی از طبقه متوسط به زیر خط فقر، ساختار طبقات اجتماعی در ایران را دگرگون کرد. در نتیجه، اکنون، این ایده که رابطه با غرب راهحل مشکلات اقتصادی ایران است، ایده قابلپذیرشی نیست.
کارزار فشار حداکثری ترامپ با راندن بخش مهمی از طبقه متوسط به زیر خط فقر، ساختار طبقات اجتماعی در ایران را دگرگون کرد
آثار مخرب ناشی از تحریمهای ترامپ تقریباً دو برابر آثار تحریمهای رئیسجمهور پیشین، باراک اوباما بوده است. اما از آنجایی که تحریمهای ترامپ انگیزه و یا هدف مشخصی نداشت، موفق نشد فشار سیاسی لازم را برای سازش و یا مذاکره با ایالات متحده به وجود آورد. در دوران تحریمهای اوباما، حسن روحانی ادعا کرد مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایران ریشه در انزوای کشور دارد، و اینکه دیپلماسی و رابطه با غرب راه غلبه بر مشکلات است. روحانی با همین استدلال در انتخابات سال 2013 پیروز شد. چنین استدلالی امروز قابل قبول نیست.
در دوران تحریمهای اوباما، حسن روحانی ادعا کرد مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایران ریشه در انزوای کشور دارد، و اینکه دیپلماسی و رابطه با غرب راه غلبه بر مشکلات است
روحانی به انتظارات عمومی در مورد مزایای احتمالی یک توافق دامن زد. در طول عمر توافق هستهای 2015، نرخ رشد اقتصادی ایران به 17 درصد رسید. در این مدت، سه و نیم میلیون شغل ایجاد شد. پس از اجرای توافق، نرخ فقر در تهران و شهرهای بزرگ کاهش یافت. بر اساس دادههای آماری، 45 درصد از جمعیت ایران در سال 2017 بخشی از طبقه متوسط (یعنی نه فقیر و نه در خطر فقر) به حساب میآمدند.
اما دولت روحانی موفق نشد مزایای توافق هستهای را به یکسان میان بخشهای مختلف جامعه توزیع کند. در شهرهای کوچک و روستاها، میزان بیکاری و فقر ثابت ماند. خانوادههای فقیر در این مناطق از لغو تحریمهای ایالات متحده سودی نبردند. از سال 2013 به بعد، نرخ فقر در روستاها همیشه بالای 40 درصد بوده است. موج جدید تحریمها از سال 2018 به بعد، تعداد فقرا را از 22 به 32 میلیون نفر رساند. تا ماه مارس 2020، طبقات متوسط تنها 30 درصد از جمعیت ایران را تشکیل میدادند. انتظار میرود در سال 2021 نرخ فقر به 45 تا 48 درصد افزایش یابد.
دولت روحانی موفق نشد مزایای توافق هستهای را به یکسان میان بخشهای مختلف جامعه توزیع کند
توزیع نابرابر مزایای توافق هستهای 2015 و رشد فقر ناشی از تحریمهای جدید، موجب وقوف اقشار ضعیف جامعه ایرانی به این نکته شد که دیپلماسی و رابطه با غرب راهحل مشکلات اقتصادیشان نیست. مذاکره و سازش با غرب برای بسیاری از ایرانیها هیچ سودی نداشت و بر مشکلات اقتصادیشان افزود. در چنین شرایطی، کارزاری مانند کارزار روحانی در سال 2013 تأثیرگذار نخواهد بود.
توزیع نابرابر مزایای توافق هستهای 2015 و رشد فقر ناشی از تحریمهای جدید، موجب وقوف اقشار ضعیف جامعه ایرانی به این نکته شد که دیپلماسی و رابطه با غرب راهحل مشکلات اقتصادیشان نیست
تثبیت جایگاه سیاسی [سپاه پاسداران]
دولت ترامپ موفق شد ترکیب طبقاتی جامعه ایران را دگرگون کند و بر میزان تنگدستی در کشور بیافزاید، اما هیچ کدام از تغییرات در راستای منافع ایالات متحده نیست. برعکس، تحریمهای جدید بر سرعت نظامیسازی اقتصاد ایران افزود. دولت با یک کسری بودجه عظیم روبرو است، و عدم توانایی دولت در پرداخت بدهیهای انباشتهاش موجب ورشکستگی بسیاری از پیمانکاران بخش خصوصی شده است. این پیمانکاران یکی از اصلیترین اقشار حامی اصلاحات در طول 25 سال گذشته بودهاند. اکنون، با ورشکستگی این پیمانکاران خصوصی، قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء و موسسه جهاد نصر (هر دو وابسته به سپاه پاسداران) جای آنها را در بازار گرفتهاند. در دو سال گذشته، از 14 شرکت خصوصی که در زمینه جادهسازی فعالیت داشتند، 13 شرکت اعلام ورشکستگی کردهاند، اما قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء اعلام کرده است که از سال 2019 تاکنون، تعداد پروژههای جادهسازیاش دو برابر شده است.
اکنون، با ورشکستگی این پیمانکاران خصوصی، قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء و موسسه جهاد نصر (هر دو وابسته به سپاه پاسداران) جای آنها را در بازار گرفتهاند
اکنون، سپاه پاسداران از این فرصت برخوردار است تا خودش را به لحاظ اجتماعی و اقتصادی غیرقابلجایگزین نشان دهد. در این زمان تنگدستی، اردوهای دانشجویی جهادی-خیریهای وابسته به سپاه پاسداران رونق گرفتهاند. سپاه پاسداران کنشگران مستقل و سازمانهای مردمنهاد را (مانند جمعیت امداد مردمی دانشجویی امام علی) سرکوب کرد، و سپس، خودش جای آنها را گرفت و به توزیع بستههای غذایی میان خانوادههای محروم پرداخت. سپاه پاسداران از این موقعیت در جهت تضعیف دولت روحانی استفاده کرد.
اکنون، نخبگان سیاسی ایران، علیالخصوص اصلاحطلبان، با پرسشهای دشوار مردمی روبرو هستند که تحریمهای بیپایان را بخشی از خطمشی ایالات متحده در قبال ایران میدانند. آیا حامیان تعامل با غرب میتوانند تضمین کنند پس از حل مسائل هستهای و موشکی، آمریکاییها بهانه دیگری برای بازگرداندن تحریمها پیدا نخواهند کرد؟ کشوری که همیشه در معرض تحریمهای ایالات متحده قرار دارد، از جذابیت پایینی برای سرمایهگذاران خارجی برخوردار است. بنابراین، آیا دفاع از تعامل با غرب منطقی است – بهخصوص که صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده است نرخ رشد اقتصادی ایران در سال 2021 و تحت محدودیتهای کنونی، به 3.2 درصد خواهد رسید؟
آیا حامیان تعامل با غرب میتوانند تضمین کنند پس از حل مسائل هستهای و موشکی، آمریکاییها بهانه دیگری برای بازگرداندن تحریمها پیدا نخواهند کرد؟
تندروهای ایرانی نه تنها قدرت اقتصادیشان را تثبیت کردهاند، بلکه موفق شدهاند نشان دهند تعامل با غرب راه مناسبی برای بهبود زندگی مردم عادی نیست. جناحهای تندرو از طریق رسانههای بزرگی که در اختیار دارند، ادعا میکنند که «مقاومت»، و نه تعامل، به ایران اجازه خواهد داد به توافق بهتری دست یابد: توافقی که بر طبق آن، ایالات متحده مجبور به پذیرش این مسأله شود که ایران قدرتی نوظهور در خاورمیانه است.
تندروهای ایرانی نه تنها قدرت اقتصادیشان را تثبیت کردهاند، بلکه موفق شدهاند نشان دهند تعامل با غرب راه مناسبی برای بهبود زندگی مردم عادی نیست
در ایالات متحده، افرادی وجود دارند که مخالف لغو تحریمها در ازای بازگشت ایران به تعهداتش هستند. این افراد ناخواسته روایت تندروهای ایران را تأیید میکنند که رویکرد ترامپ نه یک استثناء که قاعده خطمشی ایالات متحده است. بر اساس این برداشت، تحریمهای اقتصادی بخشی جداییناپذیر از خطمشی ایالات متحده در قبال ایران است، فارغ از اینکه چه کسی رئیسجمهور باشد، و همچنین، فارغ از اینکه تهران به دنبال تعامل باشد یا خیر. در واقع، ایالات متحده برای محدودساختن برنامه موشکی و نفوذ منطقهای ایران، درصدد بر خواهد آمد تا از طریق تحریمهای اقتصادی بیشتر، اهرمهای فشار قویتری بسازد. مخالفان تعامل با استفاده از این چشمانداز تلاش میکنند نشان دهند ایالات متحده به دنبال یک بازی بیپایان است و هیچگاه به تعهداتش عمل نخواهد کرد. حقیقت این است که شرایط دو کشور از سال 2015 عوض شده است. خطمشی خودتخریبگر ترامپ از جذابیت سازش در چشم ایرانیها کاسته است.
منبع: