بررسی برنامههای اصلی دولت ایالات متحده در زمینه وضعیت آب و هوایی، تجارت،
امنیت و خاورمیانه، و اهمیت تقویت روابط جهانی و دموکراسی
14 ژانویه 2021
دموکراسی، ابتدا، باید در خانه موفق عمل کند
دکتر لزلی وینجاموری
دموکراسی ایالات متحده در تمام چهار سال ریاست جمهوری ترامپ در معرض دید و بررسی جهانیان قرار داشت. در سالهای پیش رو، رهبری ایالات متحده در خارج از کشور و از آن مهمتر، توانایی دولت بایدن برای ترمیم دموکراسی در داخل خاک آمریکا، تعادل جهانی میان ارزشهای دموکراتیک و اقتدارگرایانه را شکل خواهد داد.
امروز، ایالات متحده از اختلافات داخلی رنج میبرد، و همچنین، توزیع فرصتهای و منافع اقتصادی به شکلی بسیار نابرابر صورت میگیرد. افراد کمی به رهبری، نظام الکتورال و قابلیت دولت برای گذر از این وضعیت، اعتماد دارند.
سه اقدام برای بهبود کیفیت دموکراسی در آمریکا لازم است، اگرچه که این اقدامات به تنهایی کافی نیستند. اول، ضروری است حقایق تجربی و علمی نقششان را در شکلدهی به نظم عمومی بازیابند. دوم، لازم است کمیتهای برای ثبت بدترین تخلفات دوران دونالد ترامپ و اطمینان از پاسخگویی متخلفان تشکیل شود؛ این مسأله نباید محدود به استیضاح رئیسجمهور شود؛ اقدامات گستردهتری لازم است.
سوم، دولت بایدن باید مجموعهای از خطمشیها و رویکردی را برگزیند که موجب تأمین عدالت اقتصادی و اجتماعی شود. بدین طریق، میتوان موجبات نزدیکی و اتحاد طبقه کارگران سفیدپوست آمریکایی و اقلیتهای نژادی را فراهم آورد.
موفقیت بایدن در بازیابی اعتماد به دموکراسی، اهمیتی جهانی دارد. در طول 14 سال گذشته و در سطح جهانی شاهد زوال اعتماد به ارزشهای دموکراتیک بودهایم، اما حملات اخیر به دموکراسی در ایالات متحده یک چالش مشخصاً جهانی را پیش روی ما قرار میدهد، چرا که کلام و عمل رئیسجمهور ایالات متحده و حامیان او در سطحی جهانی بازتاب مییابد.
محض یادآوری، رقابت با چین ناخوشایند و خطرناک خواهد بود و ایالات متحده و شرکایش به نوآوری، سرمایهگذاری، و مهمتر از همه، بازدارندگی نیاز دارند. اما هیچکدام از اینها برای مقابله با چالش جهانی یک ابرقدرت اقتدارگرا و رقابتجو کافی نیست. پیش از هر چیز لازم است دموکراسی در خانه موفق عمل کند.
برانگیختنِ مجددِ روحیه آمریکایی
پیتر تروبوویتز
بزرگترین چالش دولت جدید بایدن در زمینه سیاست خارجی در خانه قرار دارد، چرا که تیم سیاست خارجی بایدن باید میان موفقیتهایش در عرصه بینالمللی و منافع مشخص برای شهروندان آمریکایی ارتباطی مجدد برقرار کند.
آمریکا شاهد زمانهایی بوده است که تلاشهای واشنگتن برای ارتقاء گشودگی بینالمللی، همکاری نهادی، و حکمرانی چندجانبه دقیقاً چنین کاری را انجام میداد. هر دو حزب بر سر این سیاست خارجی توافق داشتند، و این مسأله موجب بهبود اعتبار و موقعیت ایالات متحده در جهان شده بود. بایدن اگر امیدوار است مجدداً روحیه آمریکایی را برانگیزد، باید روشهایی پیدا کند تا اقدامات ایالات متحده در خارج منافعی مشخص برای بخش گستردهای از شهروندان آمریکایی داشته باشد.
لازمه این امر آن است که تیم سیاست خارجی بایدن، در قیاس با تیم سابق، حساسیت بیشتری نسبت به پیامدهای توزیعی کوتاهمدت و بلندمدت سیاستهای خارجیاش برای بخشها و گروههای داخلی مختلف به خرج دهد. همچنین لازم است همکاری نزدیکی میان تیم سیاست خارجی و تیم اقتصادی وجود داشته باشد.
جو بایدن با قول «ساختن آمریکایی بهتر» برنده انتخابات شد، بنابراین اتصال سیاست خارجی با نیازهای کارگران آمریکایی روشی موثر برای نشان دادن جدیت او است.
کلمه سال امریکا «الزام» است
جنیفر لیند
«انجمن مهارت کانجی» در ژاپن هر ساله کلمهای را بهعنوان «کلمه سال» منتشر میکند که بازتاب روح زمان است. کلمه سال 2021 برای سیاست خارجی ایالات متحده «الزام» است. ایالات متحده در طول سی سال گذشته از آزادی فاحشی برای تعقیب یک سیاست خارجی جاهطلبانه برخوردار بوده، اما اکنون شرایط عوض شده است. چالش تیم سیاست خارجی بایدن و متحدان ایالات متحده آن است که چگونه خودشان را با شرایط جدید وفق دهند.
پس از سقوط اتحاد شوروی در سال 1990، ایالات متحده که دیگر رقیبی نداشت، از جایگاهی رشکبرانگیز برخوردار شد. واشنگتن از طریق حفظ سلطه نظامی، توسعه اتحادها، و اتکای مدام بر نیروی نظامی، راهبرد پرهزینهای را برای رهبری جهان اتخاذ کرد. این رویکرد، در داخل، توسط دو حزب حمایت میشد، و در خارج، موجب حفظ وابستگی متحدان به رهبری آمریکایی شد.
اکنون، با ظهور چین بهعنوان رقیبی قدرتمند، جهان دگرگون شده است: سلطه اقتصادی، نظامی و سیاسی ایالات متحده بهطور روزافزونی به چالش کشیده میشود. داخل ایالات متحده شکافهای عمیقی سر بر داشته است. پوپولیسم از اضطراب ناشی از تغییرات جمعیتشناختی نیرو گرفته است. ریاست جمهوری ترامپ موجب خشم دموکراتها، شکاف میان جمهوریخواهان و تزلزل بنیانهای دموکراسی آمریکا شد.
علاوه بر اینها، در میان متحدان آمریکا نیز نگرانیهای بابت تداوم مداخلات و رهبری ایالات متحده پدید آمده است. البته ایالات متحده کشور پیشرو باقی خواهد ماند، اما داستان سال 2021 بر این محور میچرخد که آن کشور، و جهان، چگونه خودش را با الزامات جدید وفق میدهد.
توافق هستهای ایران به تعهدات منطقهای بیشتری نیاز دارد
دکتر صنم وکیل
مبرمترین موضوع در خاورمیانه برای دولت بایدن آن است که چگونه ایران را مدیریت کند. تنشهای بلندمدت با ایران، گسترش فعالیتهای هستهای و برنامههای موشک بالستیک آن کشور، فعالیتهایش در منطقه و حمایتش از بازیگران غیردولتی چالشی سخت را در برابر ایالات متحده قرار داده است.
موضوع زمانی بدتر شد که رئیسجمهور ترامپ از توافق هستهای با ایران خارج شد و شدیدترین تحریمها را علیه آن کشور وضع کرد. اکنون، دولت بایدن قصد دارد طی یک فرآیند گام به گام با تمام این مسائل گلاویز شود. در چنین راهی، زمانبندی، ترتیب اقدامات و دیپلماسی مداوم از مهمترین مسائل هستند.
بایدن خواهان بازگشت همزمان دو طرف به تعهداتشان است. بر ضرورت انجام چنین فرآیندی شکی نیست، اما این کار تنها قدم اول برای محافظت از برجام و ممانعت از تسریع بیشتر برنامه هستهای ایران است. اکنون، زمان گریز ایران از یک سال به سه ماه کاهش یافته است.
تهران خواهان لغو فوری تحریمها است، اما برای بازگشت از پیشرفتهای هستهایاش به چند ماه زمان نیاز دارد. در مقابل، واشنگتن نیز برای لغو بیش از 1500 تحریمی که توسط دولت ترامپ اعمال شده است، به چندین ماه زمان نیاز دارد.
ایران نیز در ماه ژوئن 2021 انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد کرد. بازگشت سریع به برجام تا حدی اعتبار از دست رفته دولت روحانی را بازخواهد گرداند. این مسأله حتی میتواند بر نتایج انتخابات تأثیر بگذارد. اما این قدم اول نه موجب تسکین خشم جمهوریخواهان و منتقدان منطقهای خواهد شد، و نه به پویاگان خطیر منطقه رسیدگی میکند.
برای پایداری برجام، به مذاکرات دیگری نیاز داریم. اگر خواهان مذاکراتی گستردهتر (و البته پیچیدهتر) پیرامون مسائل منطقهای هستیم، تمام طرفهای درگیر، از جمله بازیگران منطقهای مانند اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، و همچنین ایران و گروه 1+5 باید با تعهد به حفظ دیپلماسی چندجانبه، یک به یک مسائل درهمتنیده منطقهای را برطرف کنند.
بازگشت به غرب
هانس کوندنانی
مایکل کیماژ در کتابش به نام دلکندن از غرب نشان میدهد مفهوم غرب چگونه در نیمه اول قرن بیستم بهعنوان اصل سازماندهنده سیاست خارجی ایالات متحده پدید آمد، چگونه در طول جنگ سرد به اوج خود رسید و چگونه پس از آنکه آمریکا پس از دهه 1970 تبدیل به چیزی شد که کیماژ آن را «جمهوری پساکلمبی» مینامد، کشش و گیراییاش را از دست داد. در دوران اوباما، ایده «نظم لیبرال بینالمللی» جایگزین ایده منسوخ «غرب» شد.
اما، تا حدی در واکنش به ریاستجمهوری «پساغربی» ترامپ، و تا حدی در واکنش به ستیزهجویی روسیه و صعود چین، ایده غرب در حال بازگشت است. عجیب است که این ایده علیرغم آنکه کیماژ آن را «نژادگرایانه، قومگرایانه، مذهبی و فرهنگی» میدانست، بهطور خاص، در میان اعضای تیم سیاست خارجی جو بایدن محبوبیت دارد.
باید دید دولت بایدن تا چه اندازه بر ایده غرب تأکید خواهد کرد. برخی از اعضای تیم او از غرب صحبت میکنند، اما برخی دیگر ایده «جهان آزاد» را زنده کردهاند (ایده دیگری که در طول جنگ سرد شکل گرفت اما بیشتر مبتنی بر ایدئولوژی بود تا جغرافیا و یا توسعه، و امکان اطلاق آن بر دموکراسیهای غیرغربی مانند هند وجود داشت). همچنین، استفاده از اصطلاح «انجمن دموکراسیها» به شدت رواج یافته است.
بسیاری در اروپا از بازگشت ایده غرب استقبال خواهند کرد. اروپاییها حتی بیشتر از آمریکاییها از اصطلاحات تمدنی استفاده میکنند. ایده غرب برای آنها جذابیت دارد، چرا که این ایده یادآور اهمیت اروپا در طول جنگ سرد است. تعهد مجدد به ایده غرب شاید روابط ترانسآتلانتیک را قوی کند، اما پافشاری بر استفاده از این ایده منسوخ در نهایت اشتباه است.