بحرین پیشقدم شده است تا به امارات متحده عربی، یکی دیگر از قدیمیترین متحدان عرب ایالات متحده، در عادیسازی روابط با اسرائیل بپیوندد.
رئیسجمهور دونالد ترامپ مسئول مراسم امضای معاهدهای بود که در روز سهشنبه و در کاخ سفید برگزار شد. این معاهده با حضور بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، عبداللطیف الزایانی، وزیر خارجه بحرین و عبدالله بن زاید آل نهیان، وزیر خارجه امارات متحده عربی بسته شد.
مقامات دو سند جداگانه امضا کردند: معاهده صلح اسرائیل و امارات و اعلامیه قصد اسرائیل و بحرین برای برقراری صلح. از زمان اعلام دستیابی به موفقیت دیپلماتیک دوم در تاریخ 11 سپتامبر، فرصت کافی وجود نداشت تا پیرامون دومین مصالحه نیز مذاکراتی جهت رسیدن به توافق نهایی صورت بگیرد.
توافقنامههای میان اسرائیل و دو کشور خلیجفارس، که با میانجیگری ایالات متحده صورت گرفت، نقطه عطف مهمی در پیشروی طولانیمدت دیپلماتیک بهسوی صلح گستردهتر اعراب و اسرائیل است. این دو اولین کشورهای عربی هستند که پس از مصر در 1974 و اردن در 1994، با اسرائیل قرارداد صلح امضا میکنند.
مقامات آمریکایی توافق میان اسرائیل و امارات متحده عربی را رویدادی سرنوشتساز و تاریخی اعلام کردند و به تحسین آن پرداختند، توافقی که به نام جد دینی مشترک بین باورهای یهودیت، مسیحیت و اسلام، توافق ابراهیم[1] نامگذاری شده است.
مقامات آمریکایی توافق میان اسرائیل و امارات متحده عربی را رویدادی سرنوشتساز و تاریخی اعلام کردند
این معاهدات صلح، دو دستاورد استراتژی مذاکره "خارج از کشور" دولت ترامپ است و همچنین نشان میدهد استراتژی بلندمدت نتانیاهو برای جلب دوستی کشورهای میانهرو عربی که از منافع و نگرانیهای مشترکی با اسرائیل برخوردارند، درست بوده است.
پیشرفتهای دیپلماتیک تحتتأثیر دشمنان مشترک
اسرائیل، امارات متحده عربی و بحرین با تهدیدهای ایران شیعه و همچنین گروههای تندرو اسلامگرای سنی روبهرو هستند. هر سه، همچنین، نگران فعالیتهای ثباتزدای فزاینده ترکیه هستند، از جمله حمایت از اخوانالمسلمین و شاخههای آن در درگیریهای سوریه، غزه و لیبی.
این دو توافقنامه برای اسرائیل، بحرین و امارات متحده عربی مسیری را باز میکند تا سطح تجارت، سرمایهگذاری، همکاریهای فناوری، گردشگری، و از همه مهمتر، همکاریهای استراتژیکشان علیه ایران را افزایش دهند، کشوری که توسط هر سه و ایالات متحده بهعنوان تهدید اصلی برای ثبات منطقه محسوب میشود. دشمنی ایران موجب نزدیکی اسرائیل، بحرین و امارات شد، و ایران را باید بزرگترین بازنده بهبود روابط میان اعراب و اسرائیل دانست.
ایران را باید بزرگترین بازنده بهبود روابط میان اعراب و اسرائیل دانست
در توافق صلح امارات متحده عربی بهطور مشخص اشاره شده است که "اسرائیل و امارات متحده عربی به همراهی ایالات متحده به هم خواهند پیوست تا در خاورمیانه یک برنامه راهبردی را بهمنظور تعمیق همکاریهای دیپلماتیک، تجاری و امنیتی با یکدیگر و با دیگر کشورهای متعهد به صلح و عدم مداخله، اجرا کنند." این زبان یادآور پیشنهاد قبلی دولت ترامپ برای "اتحاد استراتژیک خاورمیانه" است که تحلیلگران بنیاد هریتیج در گزارشی در ماه آوریل خواستار گستراندن آن شده بودند.
ایران نهتنها باید از همکاری نزدیک نظامی و اطلاعاتی اسرائیل و دو پادشاهی عربی برحذر باشد، بلکه پیشبینی میشود این توافقنامه، همچنین، زمینه صادرات تسلیحات پیشرفته آمریکایی را به این دو کشور فراهم کند. احتمالاً هواپیمای رادار گریز F-35 و همچنین هواپیماهای بدون سرنشین مسلح، که درگذشته فروششان رد میشد، در این لیست باشند.
انشعاب میان ملیگرایان عربی و حداکثرگرایان فلسطینی
دولت ترامپ با تسهیل مذاکرات بین اسرائیل و حلقه خارجی کشورهای عربی تلاش کرد تا روند صلح منطقهای را آغاز کند. او همچنین با محرومکردن تشکیلات خودگران فلسطینی از قدرت وتوی خودش در برابر سیاستهای رهبران عربی در قبال اسرائیل[2]، فلسطینیان را به انعطافپذیری بیشتر تشویق کرد.
بنابر ارزیابی جارد کوشنر، کسی که نقش مهمی در پیشرفتهای دیپلماتیک داشت، این توافقنامهها نشان میدهد "بسیاری از رهبران منطقه از انتظار برای فلسطینیان خسته شدهاند" و دیگر ایشان را بهعنوان پیششرطی برای پیشبرد منافع ملی خود با اسرائیل به رسمیت نمیشناسند.
رهبران بحرین و امارات متحده عربی برای منافع مردم خود نسبت به منافع فلسطینیها اولویت بالاتری قائل شدهاند. بسیاری از اعراب خلیجنشین از فلسطینیها به دلیل حمایتشان از حمله صدام حسین به کویت در سال 1990 خشمگین هستند. آنها، همچنین، حماس و دیگر گروههای تندرو اسلامگرای فلسطینی را بهدلیل همکاری نزدیک با ایران، دشمن اصلی کشورهای حاشیه خلیج، مورد انتقاد قرار دادهاند.
همچنین، ناسپاسی رهبران پیر و فاسد فلسطینی که حمایت خودکار سایر اعراب را حق مسلم خود میدانستند، حمایتهایی که به آنها کمک کرده است تا حکومتهای ناکارآمدشان را حفظ کنند، سبب خشم و ناراحتی رهبران نسبتاً جوان و پویای بحرین و امارات متحده عربی شده است.
بحرین و امارات بیتاب از دستوپاگیری دیپلماتیک رهبران فلسطین که درگیر خواستههای غیرواقعی شدهاند، روند صلح را پیگیری میکنند. هر دو کشور از مهمترین حامیان فشار دیپلماتیک ایالات متحده برای صلح اعراب و اسرائیل بودند. بحرین میزبان کارگاهی در ژوئن 2019 بود که در آن، منافع اقتصادی طرح ابتکاری دولت ترامپ، صلح برای سعادت[3]، برای فلسطینیان بررسی شد.
بحرین و امارات بیتاب از دستوپاگیری دیپلماتیک رهبران فلسطین که درگیر خواستههای غیرواقعی شدهاند، روند صلح را پیگیری میکنند
عربستان سعودی نیز بهطور ضمنی از تلاشهای دو کشور برای رسیدن به صلح حمایت کرده است. اگرچه سعودیها محتاطانه از پیوستن علنی به مذاکرات صلح خودداری کردند، اما با بازکردن فضای هوایی خود برای پروازهای تجاری بین اسرائیل و امارات متحده عربی و همچنین پروازهای اسرائیلی به مقاصد شرقی، حمایتشان را نشان دادند.
مراکش، عمان و سودان نیز احتمالاً در آینده نزدیک با اسرائیل وارد مذاکرات صلح میشوند. اگر بتوان سرعت حرکت را حفظ کرد، توافقهای امارات و بحرین میتواند روح تازهای به ابتکار عمل صلح دولت ببخشد، طرحی که رهبران فلسطین با چسبیدن به خواستههای حداکثری تشکیل دولت خودگردان و بازگشت صدها هزار پناهنده فلسطینی به اسرائیل، آن را رد کردند.
سرانجام، پیمانهای دیپلماتیک بحرین و امارات متحده عربی میتواند موجب شود فلسطینیان در مذاکره با اسرائیل موضعی واقعگرایانهتر اتخاذ کنند و به دیگر کشورهای عربی در قطار صلح بپیوندند. اما صرفنظر از واکنش فلسطینیها، این دو توافقنامه، یک دستاورد دیپلماتیک چهارجانبه است که به هموار کردن مسیر همکاریهای نزدیکتر استراتژیک علیه ایران کمک میکند.
پیمانهای دیپلماتیک بحرین و امارات متحده عربی میتواند موجب شود فلسطینیان در مذاکره با اسرائیل موضعی واقعگرایانهتر اتخاذ کنند
[1] Abraham Accord
[2] پیش از این هرگونه مذاکرات رسمی و توافق صلح و همکاری به حل مناقشات اسرائیل و فلسطین منوط می شد که در مذاکرات جدید این پیش شرط حذف شد - مترجم .
[3] Peace to Prosperity initiative