دسامبر 2020
من در هر جمعه، نگاهی به اتفاقاتی میاندازم که ممکن است در جریان انتقال رئیس جمهور منتخب جو بایدن به کاخ سفید رخ دهند!
این هفته: ایران احتمالاً یک آزمایش اولیه برای بایدن و تیم امنیت ملی او ارائه می دهد.
عجله باعث پشیمانی است. این دلیلی است که اکثر دولتهای جدید میکوشند باعجله کارهای زیادی را شروع نکنند. هر اندازه که برنامهریزی برای انتقال قدرت هوشمندانه صورت گرفته باشد، زمان زیادی طول میکشد تا مقامات جدید تصدی امور را در دست بگیرند. هر منصبی بالاتر از دستیار منشی نیاز به تأیید سنا دارد، این بدان معنی است که بیشتر مناصب تا اواخر بهار پر نخواهد شد. کارمندان کاخ سفید نیازی به تأیید سنا ندارند، اما آنها نیز به زمان نیاز دارند تا بر رشته امور مسلط شوند و، همچنین، ارتباط بهتری با همکاران خود در بدنه حکومت برقرار کنند. بنابراین بهتر است با نگاهی استراتژیک به مسائل پیچیدهتر نگاه شود. این برای دولت زمان میخرد و کمک میکند اقدامات دولت در قبال مسأله هماهنگ و یکپارچه شود.
البته مشکل اینجا است که سایر کشورها در انتظار دولت جدید بیکار نمیمانند. ایران یک مثال خوب برای این مسأله است. اقدامات اخیر این کشور بدان معنی است که دولت آینده بایدن نمیتواند با روش انتخابی خودش با مسأله برخورد کند. در عوض، احتمال دارد خیلی زود مهارتهای دیپلماتیک و سیاسیاش در بوته آزمون گذاشته شود.
جو بایدن مبارزات انتخاباتیاش را با قول بازگشت به توافق هستهای 2015 پیش برد، توافقی که رئیس جمهور [سابق] دونالد ترامپ، دو سال پیش آن را ترک کرد. البته بایدن بازگشتش را مشروط به این کرد که "ایران تعهداتش را کاملاً رعایت کند" و با "مذاکرات جدیدی" موافقت کند که مدت زمان معامله کنونی را گسترش و دیگر فعالیتهای خبیثانه ایران را پوشش دهد. رئیس جمهور منتخب در مصاحبه اخیر خود با تام فریدمن از نیویورک تایمز، تعهدش را دوباره تکرار کرد، در حالیکه تصدیق میکرد "کار سختی خواهد بود".
اما این، دستکم گرفتن وضعیت است. ایران در جواب کارزار "فشار حداکثری" دولت ترامپ، بهآهستگی از توافق دور شده است. هفته گذشته، ایران با تغذیه اورانیوم در جدیدترین نسل سانتریفیوژهای خودش، از یک محدودیت مهم در توافق گذر کرد. این دستگاهها میتوانند سوخت غنیشده مورد نیاز برای ساخت سلاحهای هستهای را سریعتر تولید کنند، و از زمان بهاصطلاح گریز تهران برای ساخت سلاح هستهای بکاهند.
ایران روز چهارشنبه در پاسخ به ترور دانشمند ارشد هستهای خودش، دست به قمار دیگری زد. پارلمان این کشور قانونی تصویب کرد که کشور را ملزم به از سرگیری سریع غنیسازی اورانیوم به میزان 20 درصد میکند. این همان سطحی است که ایران پیش از توافق سال 2015 به آن دست یافته بود. این قانون همچنین دستور می دهد، اگر ایالات متحده تحریمهای نفتی و بانکی را از ابتدای ماه فوریه لغو نکند، همه بازرسان هستهای بینالمللی از ایران اخراج شوند. این حرکت آنچه را که از توافق 2015 باقی مانده است، کاملاً نابود میکند.
جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران ماه گذشته پیشنهاد کرد که ایران و ایالات متحده همزمان به مفاد توافق 2015 برگردند. ظریف هیچ اشارهای به پیشنهاد بایدن مبنی بر انجام مذاکرات گستردهتر نکرده بود. همچنین مشخص نیست که آیا ظریف از زبان رژیم صحبت می کند یا نه. سایر مقامات ایرانی خواستار آن شدهاند که پیش از بازگشت به توافق، خسارتهای وارده از تحریمهای ترامپ، جبران شود.
اگر پیشنهاد ظریف جدی باشد، بایدن با یک معضل روبرو است. در صورت پذیرش، او اهرم فشارش را برای واداشتن ایران به انجام مذاکرات جدید از دست خواهد داد. ایران در برابر تلاشهای دولت اوباما برای تمدید مدت و گستره توافق 2015 مقاومت کرد، و امروز نیز بدون تهدید و اجبار، حاضر به انجام چنین کاری نخواهد شد. بازگشت سریع به توافق در داخل نیز بایدن را به دردسر خواهد انداخت. جمهوریخواهان و بسیاری از دموکراتها در آن زمان نیز چندان موافق توافق نبودند. بسیار بعید است که آنها اکنون از این امر استقبال کنند، با توجه به اینکه زمان بسیاری از محدودیتهای ایران در چارچوب توافق در حال اتمام است.
اما اگر بایدن از اِعطای امتیازات قابلتوجه خودداری کند، ایران ممکن است با پیشراندن برنامه هستهای خود فراتر از آنچه در سال 2015 بود، قمار بزرگتری انجام دهد. چنین کاری با استراتژی رژیم، مبنی بر اینکه با حداکثر مقاومت به مصاف حداکثر فشار برود، تطابق دارد. همچنین، بایدن باید به این سوال پاسخ دهد که آیا "تعهد تزلزلناپذیرش به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای" به اندازهای هست که حاضر شود از نیروی نظامی استفاده کند؟
نمیتوان گفت رئیس جمهور منتخب در صورت اجبار، کدام مسیر را انتخاب خواهد کرد. از طریق دیپلماسی هوشمندانه میتوان از این معضل اجتناب کرد. به همین ترتیب، رویدادهای هفت هفته آینده میتوانند معادلات را چنان به هم بریزند، همانطور که پس از روز انتخابات همه چیز دگرگون شده است، که بایدن یا امکان انتخاب از میان گزینههای مختلف را در اختیار داشته باشد، یا مجبور باشد با عملی انجامشده سروکله بزند. در هر صورت ، او باید آماده باشد، حتی اگر شده عجولانه، تا از همان روز اول ریاست جمهوری، سیاستاش را در قبال ایران مشخص کند.
تیم بایدن :
بایدن هفته گذشته چندین نفر از اعضای تیم امنیت ملی خود را اعلام کرد: آنتونی بلینکن برای وزارت امور خارجه، آوریل هاینز بهعنوان رئیس اطلاعات ملی، جان کری بهعنوان فرستاده ویژه ریاست جمهوری در وضعیت اقلیمی، الخاندرو مایورکاس بهعنوان وزیر امنیت داخلی، جیک سالیوان بهعنوان مشاور امنیت ملی، و لیندا توماس-گرینفیلد بهعنوان سفیر سازمان ملل. بایدن در اعلام این خبر تأکید کرد که منتخبان او "از دهها سال تجربه کار با شرکایمان برخوردارند". در واقع، همانطور که جیمز تراوب نوشته است، به نظر میرسد تیم امنیت ملی بایدن متشکل از بازگشتگرایانی است که بهدنبال بازگشت به هیچ نوع خطمشی خاصی نیستند، بلکه بیشتر خواهان بازگشت به "عمل حقیقی سیاستمداری" هستند.
دیگر جنبه متمایز تیم امنیت ملی بایدن این است که آنها از تجربه زیادی در کار با خود او و با یکدیگر برخوردارند. این تجربه مشترک کمک میکند او با اغتشاشاتی روبرو نشود که در ماههای ابتدایی ریاست جمهوری کلینتون و اوباما در زمینه سیاست خارجی وجود داشت. بسیاری از موضوعاتی که سیاست خارجی بایدن باید به آنها بپردازد، از جمله افغانستان، ایران و کره شمالی، به مدت چندین دهه است که روسای جمهور هر دو حزب را ناامید کرده است.