پیروزی گفتمان مشارکت بر تحریم

دکتر پرویز امینی

جامعه شناس سیاسی و استاد دانشگاه

بایستی دقت کنیم که مشارکت را از موضع جامعه شناسی سیاسی تحلیل کنیم و نه درچارچوب اندیشه سیاسی. از موضع جامعه شناسی سیاسی مشارکت دائرمدار زمینه و شرایط اجتماعی است که انتخابات در آن شکل می گیرد. 

نزاع اصلی گفتمانی که در پیرامون این انتخابات شکل گرفت نزاع مشارکت/ عدم مشارکت(یا تحریم سازمان یافته بود) که در نهایت به لحاظ وزنی و کیفی، مشارکت بر تحریم پیروز شد. توضیح آنکه انتخابات1400  معطوف به چهار نزاع عدالت-نابرابری، عملگرایی-دیوانسالاری، داخل-خارج، مشارکت-عدم مشارکت بود لکن شرایط سیاسی-اجتماعی، تصمیم شورای نگهبان و عدم حضور چهره هایی که بتوانند نزاع های دیگر را نمایندگی کنند، وبطور کلی مسیر انتخابات، منجر شد که نهایتا نزاع چهارم به نزاع اصلی تبدیل شد.

اولا این انتخابات در شرایطی رخ داد که با نارضایتی های اجتماعی سنگین وعمیق از سازمان حکمرانی روبه رو بودیم. معیشت روزانه مردم در سخت ترین حالت ممکن بود و نیازهای اولیه معیشتی آنان با چالش هایی بی سابقه روبه رو بود. همچنین حوادثی نظیر ابان 98، چالش های بورس که میلیون ها مال باخته را بوجود آورد و... نیز منجر به تشدید این نارضایتی شده بود. دوما بحران همه گیری کرونا نیز وجود داشت و از آنجا که شکل رای گیری هم تغییری نکرده بود، این نیز خود از عوامل کاهنده مشارکت به شمار می آید. سوم کنش بعضی نیروهای سیاسی بود که چالش را تشدید کردند. به گونه ای که برخی گفتند اگر تایید نشوم انتخابات را تایید نخواهم کرد و شرکت هم نمی کنم؛ همچنین برخی نیروهای سیاسی دیگر که وابسته به جریان های سیاسی بودند – مثل اصلاحات- مسیرشان عدم مشارکت و یا حداقل عدم مشارکت فعالانه در این رویداد بود.

این ها را اضافه کنید به تصمیم شورای نگهبان در خصوص نحوه احراز صلاحیت ها که اولا باعث کاهش سطح رقابت پذیری انتخابات شد و دوما کسانی را تایید کردند که استانداردهای لازم برای نامزدی ریاست جمهوری را هم نداشتند چه رسد که عهده دار سازمان حکمرانی در حد رئیس جمهور باشند. حال باید دید در این وضعیت و بستر اجتماعی چه انتظاری از میزان مشارکت داریم؟  آیا می توان در چنین شرایطی افراد را به راحتی قانع کرد که در انتخابات مشارکت کنند؟ مسلما بسیار دشوار است. نکته بعدی در خصوص مشارکت در انتخابات 1400 این است که تاکید بیش از حد روی «درصد» به مثابه میزان مشارکت می تواند به ما خطای شناختی بدهد. وقتی 60 میلیون واجد شرایط در انتخابات وجود دارد بدین معنی است که هر یک درصد آراء مساوی با مشارکت 600هزار نفر است و این عدد بسیار بالایی در این بستر اجتماعی است. 

بنابراین انتظار مشارکت متناسب در این شرایط قاعدتا باید از کسانی باشد که جزو هسته سخت اجتماعی نظام سیاسی هستند یعنی به لحاظ ایدئولوژیک آنچنان باورمند و متعلق به نظم سیاسی هستند که تحت هرشرایطی در انتخابات شرکت می کنند. چرا که عوامل کاهنده متعدد و متنوع مشارکت سیاسی  در خرداد 1400 را یکجا جمع داریم که در هیچ انتخاباتی سابقه نداشته است. ضمن اینکه برخی عوامل به شکل حداکثری حضور دارند مثل مسئله کرونا که بی سابقه بوده است و یا نارضایتی های سنگین و عمیق اجتماعی  و یا نحوه احراز صلاحیت های شورای نگهبان. آن هسته سخت احتمالا چیزی در حدود 30درصد را شکل می دهند. بنابراین حتی اگر مشارکت 40درصدی هم داشتیم قابل قبول بود در حالی که ما الان در مزر 50درصد مشارکت هستیم و این یعنی مشارکت از سطح قابل قبول بهتراست و به این معنی است که کمپین تحریم انتخابات – منظور تحریم سازمان یافته و نه هر نوع عدم مشارکتی – شکست خورده است.

باید توجه داشته باشیم همه آنهایی که مشارکت نکردند متعلق به کمپین  تحریم سازمان یافته نیستند. در واقع برای آنها عدم مشارکت یک انتخاب بوده و فکر می کنند با عدم مشارکت، هشدار لازم مبنی بر عیوب سازمان حکمرانی داده می شود. بسیاری از اینها در انتخابات قبلی مشارکت داشتند.  همچنین به این مسئله بایستی توجه داشت که یک انتخابات را نمی توان مبنا و ملاک تحلیلِ همه سطوح و مسائل سیاسی اجتماعی فکری و ایدئولوزیک یک کشور یا جامعه قرار داد.  

در خصوص آرای باطله نیز چیزی که مهم است این است که این دسته از رای دهندگان نهایتا مشارکت را بر عدم مشارکت ترجیح داده اند و به نظر من، اینها به لحاظ کیفی  بصورت مضاعف به نفع مشارکت است. نکته بعدی اینکه آرای_باطله را نمی توان یکپارچه تحلیل کرد و انگیزه های پشت آن از نارضایتی از حکمرانی تا اعتراض به انتخابات تا نداشتن نامزد مورد قبول در میان نامزدها، مختلف است. 

 

منبع+

مشارکت
این مقاله مفید بود؟ رای‌ها: 0
جزئیات مقاله
آخرین به روز‌رسانی در: 06:38 1400/04/02
آخرین به روزرسانی توسط: (Esmaeli)
تاریخ انتشار: 06:36 1400/04/02
مقاله را به اشتراک بگذارید: 
نویسنده: Esmaeli
مقالات پیشنهادی