نوشته جمعی از تحلیلگران اندیشکده MEI
15 دسامبر 2020
جنگ یمن به ششمین سال خود رسیده است و هیچ نشانهای مبنی بر کاهش منازعات وجود ندارد. این کشور با بدترین بحران انسانی در جهان روبرو است - وضعیتی که با شیوع جهانی ویروس کرونا وخیمتر شده است. با روی کارآمدن دولت جدید در واشنگتن، لازم است سیاست ایالات متحده در قبال این کشور ارزیابی شود.
ریاست جمهوری بایدن فرصتی عالی برای مرور مجدد مداخلات گذشته ایالات متحده در قبال یمن است، مداخلاتی که کوتهبینانه و زیانبار بودند. دولت باید رویکرد جدیدی اتخاذ کند که هم به پایان دادن به درگیریها در کشور و هم به منافع درازمدت ایالات متحده کمک کند. با وجود اهمیت استراتژیک یمن، دولتهای پیشین ایالات متحده آن کشور را از منظری امنیتی مینگریستند و هرگونه کمکی را با اهداف ضدتروریستی تعریف کردند. برای دههها، ایالات متحده کمکهای آموزشی، تسلیحاتی و مالی را در اختیار رئیس جمهور سابق، علی عبدالله صالح قرار داد. دیکتاتور از آن کمکها برای تحکیم قدرت خود و سرکوب مردمش استفاده کرد، که نهایتاً به قیام جوانان در سال 2011 منجر شد.
برای دههها، ایالات متحده کمکهای آموزشی، تسلیحاتی و مالی را در اختیار رئیس جمهور سابق، علی عبدالله صالح قرار داد
پس از فروپاشی رژیم صالح در سال 2011، دولت اوباما تنها به حملات هواپیماهای بدون سرنشین اتکا کرد و یمن را به عربستان سعودی سپرد. ریاض از طرح ابتکاری شورای همکاری خلیج (GCC)، یک معامله سیاسی کاملاً معیوب، رونمایی کرد. بر اساس این طرح، صالح مجبور شد از قدرت کنارهگیری کند، اما به او اجازه داده شد نفوذش را بر ارتش حفظ کند. او با استفاده از این موقعیت، به حوثیها در بیثباتسازی کشور کمک کرد. طرح ابتکاری عربستان، نخبگان سیاسی فاسد پیشین را به قدرت بازگرداند، نارضایتی ها را تشدید و شرایط اقتصادی و امنیتی را وخیمتر کرد. در نتیجه، حوثیها توانستند دولت را سرنگون و کشور را وارد جنگ داخلی کنند.
از مارس 2015، هر دو دولتهای اوباما و ترامپ یمن را از دریچه مناقشه سعودی-ایرانی نگریستهاند، و کاملاً پویایی محلی درگیری را نادیده گرفتهاند، و در این ضمن، بدون هیچ قیدوشرطی از عربستان سعودی و امارات حمایتهای سیاسی و تسلیحات کردند. این دو کشور مسئول تلفات بالای غیرنظامیان، تخریب عمده زیرساختهای یمن و نقض شدید حقوق بشر در ارتباط با عملیات ضدتروریسم هستند. سومدیریت جنگی و برنامههای واگرای آنها، درگیریهای یمن را بیش از پیش پیچیده کرده است. اکنون، با خطر فروپاشی غیرقابل بازگشت این کشور روبرو هستیم.
هر دو دولتهای اوباما و ترامپ یمن را از دریچه مناقشه سعودی-ایرانی نگریستهاند، و کاملاً پویایی محلی درگیری را نادیده گرفتهاند
دولت بایدن ابتدا باید به فروش بیقیدوشرط تسلیحات به سعودیها و اماراتیها پایان دهد و از سپردن یمن به دو سلطنت خلیجفارس جلوگیری کند. پس از آن، باید خطمشیای برای یمن تدوین شود. برای چنین کاری، لازم است ابتدا از طریق گفتگوی مستقیم با یمنیها و سپس تدوین سیاستهای حمایتی برای آینده، پویایی محلی درگیریها در یمن درک شود. از طرف دیگر، اشتباه است اگر بایدن برای نشاندادن پایان دوران ترامپ، عجولانه بر سعودیها فشار آورد تا دولت یمن را به پذیرش توافق سیاسی با حوثیها با واسطهگری سازمان ملل، وادار کند. در حال حاضر، روند میانجیگری سازمان ملل متحد برای رسیدن به توافقی سیاسی، فقط بر حوثیهای مورد حمایت ایران و دولت هادی که بهشدت تحت کنترل عربستان سعودی است، تمرکز دارد، و سایر گروههای یمنی در آن حضور ندارند. با معادلات کنونی، حوثیها و در نتیجه، ایران، توافق سیاسی حاصله را در اختیار خواهند گرفت. بهعلاوه، این امر شکایات را تشدید میکند و بذر چرخههای شدیدتر درگیری را خواهد کاشت. دولت بایدن باید از سرمایه سیاسی خود استفاده کند و با داخلکردن سایر بازیگران محلی در روند میانجیگریها، کمک کند توافقی فراگیرتر حاصل شود. در همین حال، او باید به منظور گسترش کمکهای بشردوستانه و ارائه حمایتهای سیاسی و اقتصادی برای مناطق نسبتاً باثبات کشور، مسیرهایی جدید پیدا کند.
روند میانجیگری سازمان ملل متحد برای رسیدن به توافقی سیاسی، فقط بر حوثیهای مورد حمایت ایران و دولت هادی که بهشدت تحت کنترل عربستان سعودی است، تمرکز دارد