نویسنده: Cornelius Adebahr
اروپاییها باید از رفتار منفعلانه خود در قبال برجام دست بردارند و برای شروع مجدد گفتگوها میان ایالات متحده و ایران تلاش کنند. زمان مهم است: تهران ممکن است تنها چهار ماه با گردآوری مقدار کافی مواد شکافپذیر برای یک بمب اتمی فاصله داشته باشد.
اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن به مدت چهار سال قاطعانه بر تصمیم خودشان مبنی بر حمایت از توافق هستهای 2015 با ایران باقی ماندند. عزم اروپا برای زنده نگهداشتن توافقنامه کافی نبود، اما بیش از آن چیزی بود که بسیاری (از جمله رئیس جمهور سابق ایالات متحده) از قاره کهن انتظار داشتند. لذا، بسیار تعجبآور است اگر اروپاییها اکنون برای آشتی دادن جمهوری اسلامی و ایالات متحده، دو دشمن اصلی در دنیا در طول چهل و دو سال گذشته، سرشار از انرژی نیستند. با این حال، این دقیقاً همان کاری است که اروپا باید فوراً انجام دهد.
با انتخاب جو بایدن بهعنوان رئیس جمهور ایالات متحده امیدهای بزرگی در سرتاسر جهان شکل گرفت، اما تا پیش از آغاز مراسم تحلیف او در 20 ژانویه، امیدها به انتظارات ناچیز تبدیل شده بود. بایدن و مشاورانش برخلاف وعدههایشان مبنی بر پیوستن مجدد به توافقنامه اقلیمی پاریس و همکاری مجدد با سازمان بهداشت جهانی در همان روز اول، آشکارا نشان دادند که واشنگتن بهسادگی به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بازنمیگردد، توافقی که سلف او در ماه می 2018 از آن کناره گرفته بود. درعوض، آنها انتظار دارند که ابتدا ایران به تعهدات برجامیاش بازگردد، همانطور که تندروهای آمریکایی خواستار آن شدهاند كه واشنگتن تحریمهای ایجادشده توسط دولت پیشین را رها نکند.
دولت ایران مسأله را از زاویه دیگری مینگرد. خروج یک جانبه واشنگتن از توافقنامه موجب پدیدآمدن بیاعتمادی عمیقی در تهران شده است. تهران به دلایلی اصولی، بسیار بعید است که در این مورد امتیازی بدهد. پس از سالها فشار حداکثری ایالات متحده، سیاستگذاران در تهران حتی در مورد گرفتن غرامت بابت تحریمها صحبت میکنند. علاوه بر این، با اجازه دادن به ایالات متحده برای ورود به برجام، آن کشور از قدرت بازگرداندن تمام تحریمهای بینالمللی درآینده برخوردار خواهد شد.
پیشرفتهای هستهای ایران بر فوریت بحران میافزاید. زمان گریز ایران اکنون بهطور جدی کاهش یافته است. زمان گریز آن کشور در سال 2016، سال اجرای برجام، یک سال محاسبه شده بود؛ با گذشت 5 سال و روی کار آمدن دو رئیسجمهور جدید، اکنون تخمین زده میشود که این زمان به 4 ماه کاهش یافته باشد. در اوایل فوریه 2021، آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش داد، ایران مقادیر کمی اورانیوم فلزی تولید کرده بود، مولفهای با استفادههای نظامی که تحت برجام تولید آن ممنوع است. علاوه بر این، تندروها در مجلس ایران برای لغو بخشی از تحریمها، 21 فوریه را بهعنوان ضربالاجل تعیین کردهاند. در غیر این صورت، دولت مجبور خواهد شد برخی از بازرسیهای آژانس انرژی هستهای را به حالت تعلیق درآورد.
با وجود همه خطرات و مشکلات فزاینده، اروپاییها باید سریعاً همراه با دولت بایدن به ترسیم یک مسیر مشترک بپردازند. با این حال، به نظر میرسد آنها منتظرند ایالات متحده گام اول را بردارد. البته، آنها پیش از هرگونه تماس رسمی با آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه جدید ایالات متحده، باید منتظر میماندند تا او وارد دفتر کارش شود. اولین گفتگوی وزیران خارجه انگلیس، فرانسه و آلمان با بلینکن در 5 فوریه انجام شد.
با این حال، اروپاییها اگر میخواستند اتحادیه اروپا روند مذاکرات را در دست بگیرد، میبایست در طول چند هفته گذشته یک پیشنهاد انضمامی و مشخص ارائه میدادند. عجیب آن بود که جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، از اتحادیه اروپا درخواست کرد تا بهعنوان رئیس کمیسیون مشترک برجام، نهادی که بر اجرای توافقنامه نظارت دارد، برای بازگشت ایالات متحده به توافقنامه واسطه شود. این پیشنهاد باید از طرف بروکسل مطرح میشد. نه تنها چنین نشد، بلکه فرد اشتباهی به این پیشنهاد پاسخ داد: امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، که خود را به عنوان «کارگزاری صادق» نمایانده است.
اروپاییها برای تهیه فهرستی از کارهایی که باید انجام شود، نیازی به وزیر امور خارجه ایالات متحده ندارند. در عوض، آنها باید درخواستها و جداول زمانی مشخصی برای بازگشت متوالی همه امضاکنندگان ارائه دهند. در این زمینه، اروپا باید ضرورت انجام اولین اقدام از سوی واشنگتن را به دولت بایدن یادآوری کند. چنین کاری نه تنها ضرر نخواهد داشت بلکه نقش اتحادیه اروپا را بهعنوان یک واسطه بیطرف تقویت میکند. اولین اقدام بایدن میتواند لغو دستورالعمل اجرایی مه 2018 باشد که مهر تأییدی بود بر خروج واشنگتن از برجام. این اقدام، اقدامی ساده اما بسیار نمادین است، و بایدن میتواند هنگام سخنرانی 19 فوریه در کنفرانس مجازی امنیتی مونیخ به انجام آن اهتمام ورزد.
علاوه بر این، اروپا نباید به اقدامات پشت پرده اکتفا کند؛ اروپا باید بهعنوان پیروز عرصه گفتمان عمومی ظاهر شود، بهخصوص اکنون که تهران و واشنگتن موضع سرسختی اتخاذ کردهاند. بنابراین، اروپاییها باید از طریق تقویت کانال تجاری تقریباً نابودشده اینستکس و اجازه صدور وام درخواستی تهران از صندوق بینالمللی پول، به همه شرکا جهت تحویل کمکهای بشردوستانه فشار آورند. همچنین، آنها باید با تدبیر گفتگوهای گستردهتر، راههایی را جهت تنشزدایی از منطقه کشف کنند - نه فقط پیرامون برنامه هستهای ایران بلکه در مورد نگرانیهای امنیتی همه طرفها، از موشکها و شبهنظامیان گرفته تا هواپیماهای بدون سرنشین و ناآرامیهای داخلی.
دقیقاً به این دلیل که ایران و ایالات متحده از یکدیگر شکایت دارند، اروپا باید نقش مهمی را بهعنوان میانجی ایفا کند. اروپاییها این کار را باید با مشورت واشنگتن انجام دهند، نه بر اساس دستور آن. اروپا نمیتواند پنهان شود و وقت کمی برای اتلاف دارد.