مطلب ذیل، جمع بندی یکی از بحث های صورت گرفته میان پژوهشگران مسائل اجتماعی در فضای مجازی پیرامون انتشار مطلبی در وبسایت مرد روز با عنوان «انگار بدحجابی پولی میشود» می باشد که به موضوع تعیین جریمه مالی برای بدحجابی پرداخته بود. مطلب یادشده با ادبیاتی طنز انتقاداتی را به دستگاه های پینشهاددهنده و اجراکننده این طرح مطرح می سازد. انتشار این متن واکنش هایی را در فضای مجازی در پی داشت. در ادامه گزیده ای از مطلب سایت مرد روز و پس از آن واکنش های کاربران خواهد آمد.
انگار بدحجابی پولی میشود
یکی از اتفاقات این روزها، خبر جریمه کردن زنان در خودروها و اماکن عمومی به خاطر بیحجابی و یا بدحجابی است. گویا حجاب دیگر امری قدسی و ایمانی نیست و حالا می شود با پرداخت مبلغی پول از بیحجابی لذت برد! اگر کار به همین روال پیش برود، شاهد آن خواهیم شد که ضابطین شریف قضایی با عنوان «حجاببان» هر کدام با یک کارتخوان در دست، دربهدر دنبال مجرم / مشتری خواهند گشت. حتی می شود یک جدول درجه بندی و نرخگذاری بیحجابی با مشورت اهل فن تنظیم کرد تا افراد کم بضاعت هم بتوانند از لذت بیحجابی بهرهمند شوند و (بدحجابی، کمحجابی، بیحجابی) منحصر به مرفهین بیدرد نباشد. برای اجرای بهتر طرح مذکور، پیشنهاد میشود خیابان های تهران هم مثل طرح ترافیک دسته بندی شده و جاهایی مثل میدان ولیعصر و ونک و تجریش و روبروی پارک ملت از نرخهای بالاتر برخوردار شوند و محلههای سید اسمال و سه راه آذری و… از معافیت های فصلی برخوردار گردند. حالا که دارم فکر میکنم، می بینم میشود نواحی مختلف بدن خانم ها را نیز بارکد یا هولوگرام چسباند و با استفاده از اسکنرهای اتوماتیک، مقدار حق الکشف را تعیین و با قبض به درِ خانهشان فرستاد ولی شخصا استفاده از «حجاب بان» را بیشتر توصیه می کنم، برای ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری!
واکنش های پژوهشگران علوم اجتماعی در فضای مجازیران
پس از انتشار این مطلب کاربری که متن فوق را منتشر کرده بود، «به نقدکشیدن عمق نفوذ منطق سرمایه داری در این متن هم به نفع حجاب و هم علیه آن» را مورد توجه قرار داد. در پاسخ به مطلب یادشده یکی از کاربران با کاریکاتوری خواندن این مطلب علت لحن طنز آن را تلاش برای فهماندن بهتر موضوع به مخاطب دانست که بداند اگر به همین شکل پیش برویم و متوجه عواقب بحث جریمه مالی حجاب نباشیم چه اتفاقات ناگواری ممکن است دامنگیر جامعه و کشور شود.
در ادامه کاربران فارغ از محتوای مطلب یادشده به اظهارنظر درباره اصل موضوع تعیین جریمه مالی برای بدحجابی/بی حجابی پرداختند که در ادامه نظراتشان خواهد آمد:
یکی از کاربران با صحیح دانستن دیدگاه کاربری که به «نفوذ منطق سرمایه داری در بحث حجاب» اشاره کرده بود، تهيه چنين طرحهايي را نوعي استيصال ميبيند. استيصال از اینكه وضعیت ظاهری حجاب و پوشش روند محسوس قهقرايي پيدا كرده و در اين ميان برخی مسئولان و گروهی از دينداران نمی توانند نسبت به اين موضوع بی اعتنا باشند. لذا از روی ناچاری و بهشكلی معمولاً منفعلانه پس از هر مدتی طرحی تهيه و تدوين می كنند که درباره قابليت اجرایی آن هم بحثهایی وجود دارد؛ با این جال علیرغم مخالفت با چنین طرحهايی، باید شرايط تدوین كنندگان آن را نیز در نظر بگيريم! لذا باید از مخالفان این طرح بپرسم که شما و هر كدام از ما اگر جای مسئولان مربوط بودند چه كار می كردند و چه كار می توانستند بكنند؟ (شلاق زدن، حبس، لغو برخی حقوق اجتماعی و ...)
جریمه بدحجابی، مشابه جریمه تخلفات رانندگی
یکی از کاربران با ذکر مثال ناکارآمدی جریمه مالی برای تخلف از قوانین راهنمایی و رانندگی در کشور، راه حل خروج از مرزهای منطق سرمایه داری در شرایط مشابه را، درنظرگرفتن جریمه های غیرمالی مانند آنچه در جریمه رانندگان متخلف از قبیل درج نمره منفی، ممانعت از تمدید اعتبار گواهینامه، ابطال گواهینامه و یا محدودیت صدور گواهینامه صورت می گیرد، به عنوان جایگزینی برای جریمه مالی بدحجابی پیشنهاد نمود. یکی از کاربران این مساله را نوعی سکولارشدن دانست و ناظر به مساله رانندگی گفت که بستن کمربند ایمنی در بهترین حالت برای حفظ امنیت و معمولا از ترس جریمه است. یعنی کسی نگاه اخلاقی به کمربند ندارد. اما تعیین جریمه برای بدحجابی را نمی توان با تعیین جریمه برای تخلف از قوانین رانندگی مقایسه کرد و این با منطق دین منافات دارد.
در پاسخ به این نظر گفته شد که این برداشت ذهنیِ که در جامعه وجود دارد، غلط بوده و علت آن نیز عدم توضیح فرهنگی آن در جامعه است. به گفته این کاربر، طبق فرمایش رهبری عدم رعایت قوانین راهنمایی-رانندگی، چون خلاف قانون جمهوری اسلامی است، خلاف شرع نیز می باشد. کاربر در پاسخ این نظر گفت که با ساختار فعلی دولت و مجلس، اگر تخلف از قوانین راهنمایی رانندگی را بتوان شرعی تلقی کرد، جای بسی تأمل دارد. این کاربر معتقد است:
شرعی بودن ملاک هایی دارد که ما از میان آنها فقط وجود حاکم شرع را داریم که این حاکم شرع ما هم آن قدر بسط ید ندارد که اوامرش حتی در سازمان های تحت امرش نظیر صدا و سیما واقعا اجرا بشود. چه برسد به دولت و مجلس که گاه اصرار بر خلاف آن دارند.
یکی از کاربران که معقتد است جریمه مالی برای بدحجابی می تواند به فرهنگسازی برای حجاب کمک کند، در نظرش عنوان داشت که به دو صورت می توان یک حکم اخلاقی یا دینی را در جامعه نهادینه کرد: 1) با معناسازی و درونی سازی 2) با ساختارسازی. این دو اگرچه به تنهایی کارا هستند، اما در کنار هم کارایی زیادتری خواهند داشت. از نظر این کاربر ما حتی با ساختارهای فیزیکی هم می توانیم معنا تولید کرده و فرهنگی را ایجاد کنیم. البته روش دیگری نیز وجود دارد که در شبکه روابط معناها نهادینه می شود که بینابین این دو هست.
دیه، حدود و تعزیر، جریمه های اسلامی؟
در نظری دیگر عنوان شد که تمامی حدود و دیات و تعزیرات اسلامی که در دین مطرح شده، منطق مشابهی دارند. سپس این پرسش مطرح شد که چرا تعیین جریمه برای بدحجابی منافی دین است؟ در پاسخ گفته شد که «سازوکار دیه با این سازوگار جریمه پلیس فرق دارد.» از نظر این کاربر «اصل منطق جریمه در ایران - چنانکه در فرهنگ عمومی فهم می شود - نهایتش تأمین هزینه های پلیس است و نه حل مشکل اجتماعی.» کاربری دیگر در پاسخ به نظر فوق ضمن بیان تعریفی از مفاهیم حدود، دیات و تعزیر گفت: «حدود جرایم مالی نیستند. تعزیرات نیز طبق نظر مشهور فقها مجازات بدنی (تازیانه) به میزانی کمتر از حد است. دیه، از سنخ مجازات نیست، بلکه حقی برای مجنی علیه(کسی که جرمی به ضرر او واقع شده) می باشد.» از نظر این کاربر براین اساس «در منطق فقهی مجازات مناسب برای تبرج و تعرض به حریم عفاف در جامعه، همان تعزیر است، که مشهورات و مقبولات زمان ما در مقابل آن قرار دارد.» یکی از کاربران با تایید این پاسخ، مشکل را در استفاده از ابزارهای مدرن - که در فرهنگ ما هم بار معنایی خاصی دارند - دانست که ناخواسته با چنین نقدهایی نیز مواجه می شود.
آیا جریمه بدحجابی به انضباط جامعه یا دینداری مردم کمکی می کند؟
یکی از کاربران بیان داشت که «مسأله در واقع مالی یا بدنی بودن نیست. مسأله انضباطی بودن و انضباط بخشی است. یعنی شارع به این اکتفا نکرده که فرد به خاطر خدا و یا حتی از ترس عقاب اخروی مسکرات ننوشد. برایش مجازات دنیوی قرار داده و آن را تضمین نموده است.» این کاربر گفت که علت این نکته را که برخی کاربران معتقدند امثال این جریمه کردن ها از مختصات دولت و قانون مدرن است، برایش غیرقابل فهم است؛ «در حالی که حدود و دیات و تعزیرات خصلت انضباطی دارند و اساساً نظم اجتماعی - خواه دینی باشد و خواه عرفی - بدون این قواعد انضباطی مستقر نمی شود.» در پاسخ یکی از کاربران عنوان کرد که به نظر وی «جریمه در ایران بیش از اصلاح رفتار به عنوان روش سرکیسه کردن مردم فهم می شود. یعنی [جریمه کردن به عنوان] یک ابزار مدرن، در فرهنگ خاص ما کاملا طور دیگری فهمیده می شود.» کاربر دیگری با اشاره به اینکه اگر در جامعه نوع نگاه به نظام انضباطی دولت و جریمه مالی برای امری مانند بی حجابی، عرفی (یعنی برای غیرخدا) باشد، چنین جریمه کردنی کمکی به دینداری مردم و بقای جامعه نمی کند. این کاربر در توضیح نظرش گفت که به نظر «این تضاد پیش آمده؛ ناشی از ماهیت دولت مدرن است. [در دولت مدرن] مردم با پرداخت انواع جریمه فکر می کنند که در منطق انضباطی دولت مدرن بسر می برند. یعنی مردم گمان میکنند که مثل پرداخت مالیات و یا سایر جریمه های دیگر، مثلا جریمه ترافیکی و یا جریمه تراکم ساخت طبقات اضافه بنا، دارند بابت یک امر عرفی ( به حق یا ناحق) جریمه می دهند! در حالی که در مواردی چون پرداخت دیون شرعی (خمس و زکات و سهم امام) و جریمه های شرعی (مثل کفاره و ...) جامعه احساس نمی کند که دارد به یک دستگاه دیوان سالاری جریمه می دهد. مثل کفاره قضای روزه واجب، که یک جریمه مالی دینی است... به عبارت دیگر در صورت اول فرد خود را با یک دیوان سالاری (دینی یا غیردینی) روبرو می بیند و در حالت دوم فرد، درک بی واسطه تری از عقوبت مالی دارد. نهایتا اگر پولش را به مرجع تقلیدش هم بدهد، باز احساس می کند به یک منبع قدسی جریمه پرداخت کرده است.» از نظر این کاربر «مسئله به شکاف فهم جامعه از خصلت انضباطی دولت باز می گردد. اگر مردم، نظام انضباطی دولت، مثلا جریمه حجاب را عرفی (یعنی برای غیر خدا) بفهمند، پس این جریمه هیچ کمکی به دینداری مردم و بقای جامعه نمی کند!»
مشارکت کنندگان
1) وکیلیان 2) نیازی 3) م زهرایی 4) سید