ترور اخیر محسن فخریزاده، دانشمند ارشد هستهای ایران، دور دیگری از جنگ نیابتی بین دو کشور را رقم زده است، دو کشوری که از زمان قدرتگرفتن آخوندها در تهران پس از انقلاب 1979 ایران، دشمنان قسمخوردهی هم بودهاند. همانطور که انتظار میرفت، رهبری ایران اسرائیل را بابت تروری که در فاصلهی 65 کیلومتری پایتخت ایران رخ داد، مقصر شناخت. قاتلان سوار بر خودرو، و یا موتورسیکلت، ابتدا با یک بمب به خودروی حامل دانشمند هستهای آسیب رساندند، و سپس به سمت خودرو گلوله شلیک کردند. شکی وجود ندارد که این حملهی گستاخانه با دقت زیادی برنامهریزی شده بوده است.
مهاجمان هنوز شناسایی نشدهاند. مجاهدین خلق، سازمان معاند ایرانی، بهعنوان مرتکب احتمالی این ترور شناخته میشود. نخستوزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو در آوریل 2018 در ضمن یک سخنرانی پیرامون برنامه هستهای ایران به طور علنی از این دانشمند ایرانی نام برد. اسرائیل عقیده دارد او مغز متفکر برنامهی تسلیحات هستهای ایران است.
طبق گزارشهای اخیر، به رئیسجمهور آمریکا ترامپ توصیه شده که به تأسیسات هستهای ایران حمله نکند، زیرا این امر به آشوب گستردهتری در غرب آسیا دامن خواهد زد. هرگونه حملهای از جانب ایالات متحده مسائل را برای دولت بایدن پیچیده خواهد کرد. اسرائیل به شدت با برنامهی هستهای ایران مخالفت کرده و برای جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هستهای با هر ابزاری که در اختیار دارد به برنامهریزی پرداخته است.
این ترور نقطهی عطف دیگری در طرح اسرائیل است. این اولین بار نیست که دانشمندان هستهای ایران ترور میشوند. بین سالهای 2010 و 2012 چهار دانشمند اتمی ایران کشته شدند؛ اگرچه هیچکس مسئولیت آن را برعهده نگرفت، اما انگشت اتهامات بهسوی اسرائیل بود. جسورانهترین حمله در سال 2018 رخ داد، زمانیکه افراد مسلح به مخزن یک انبار در ایران حمله کردند و اسناد زیادی مربوط به برنامه هستهای ایران را خارج کردند.
رهبران ایران قول دادهاند انتقام بگیرند و به برنامهی هستهای خود ادامه دهند، برنامهای که از زمان آغاز آن تاکنون تحت فشارهای اسرائیل و ایالات متحده قرار داشته است. مقامات اسرائیلی طبق رویهی استاندارد عملیاتی ، هرگونه دخالتی را انکار کردهاند. در فضای از پیش بیثبات غرب آسیا، یک سال پس از ترور ژنرال قاسم سلیمانی، فرماندهی نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در بغداد و توسط آمریکاییها، این قتل میتواند دوباره تنشها را افزایش دهد، بدون آنکه چشمانداز مشخصی در مورد عواقب این افزایش تنشها وجود داشته باشد.
اتحادیهی اروپا و برخی کشورهای دیگر ترور را عملی جنایتکارانه خوانده و خواستار خویشتنداری شدهاند. بخشهایی از رسانههای آمریکایی به نقل از یک مدیر سابق سیا گفتهاند که اسرائیل در پشت ترور قرار دارد. این مقام سابق ترور را بسیار بیپروا و عملی جنایتکارانه خوانده است. این میتواند یک رویهی استاندارد عملیاتی دیگر باشد، رویهای که طبق آن، مقامات سابق ارشد اطلاعاتی ایالات متحده اتهام را متوجه اسرائیل بسازند، اما اسرائیل به انکار هر اطلاعی بپردازد.
به طرز جالب توجهی، ترور چند روز پس از سفر مخفیانهی نخستوزیر نتانیاهو به عربستان سعودی رخ داد. گفته میشود او در آنجا با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و مایک پمپئو، وزیر امور خارجهی ایالات متحده ملاقات کرده است. پس از خارج شدن دولت ترامپ از توافق هستهای برجام در سال 2018، هم اسرائیل و هم ایالات متحده برنامهی هستهای ایران را زیر نظر داشتهاند.
از آن زمان، ایران تولید اورانیوم با غنای پایین، یک مادهی اساسی در تولید انرژی و سلاحهای هستهای، را بسیار بیشتر از حد تجویزشده در برجام افزایش داده است. ایران همیشه اعلام کرده است که بهعنوان یک امضاکنندهی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، برنامهی هستهایاش کاملاً صلحآمیز است و رهبری آن تأیید کرده است که ایران هرگز چنین سلاحهایی تولید نخواهد کرد. مشکل این است که هیچکس حرف ایران را باور ندارد. اسرائیل قاطعانه با برجام مخالفت کرده بود، چرا که تنها زمان رسیدن ایران به توانایی سلاحهای هستهای را به تعویق انداخته بود. اسرائیل هیچ علاقهای به احیای برجام ندارد و این ترور را میتوان بهعنوان مانعی برای پیوستن مجدد دولت جدید بایدن به توافق در نظر گرفت.
در طی سالهای گذشته، حملات تلافیجویانهی متقابل توسط ایران و اسرائیل ادامه داشته است. ایران در سال 2012 حملاتی را به اهداف اسرائیلی از جمله همسر یک دیپلمات در دهلینو ترتیب داد؛ مأموران ایرانی حملهای ناشیانه در بانکوک انجام دادند و یک حملهی بالقوه در تفلیس خنثی شد. دهها سال است که ایران حزبالله لبنان و سازمانهای فلسطینی جهاد اسلامی و حماس را برای حمله به اسرائیل مسلح کرده است، اگرچه که انگیزهی این گروهها برای جنگ علیه اسرائیل، آزادی فلسطین است.
در حال حاضر، یک دیپلمات ایرانی در بروکسل در حال محاکمه است. او متهم است به مشارکت در بمبگذاری در پاریس به منظور هدف قراردادن تظاهرکنندگان ضد [حکومت] ایران. نداهای انتقامخواهی ایران تاحدی ممکن است به منظور راضی نگاهداشتن افکارعمومی داخل ایران بوده باشد. اما با مقابله به مثل، ایران فرصتاش برای معامله با دولت بایدن و خارج ساختن ملت از تحریمهای فلجکننده را از بین میبرد.
رسانههای تندروی ایران خواستار حمله به حیفا، شهری بندری در شمال اسرائیل در سواحل مدیترانه، هستند. عملگرایان در ایران مطمئناً خواستار خویشتنداری خواهند شد. در آستانهی انتقال قدرت از ترامپ به بایدن، تهران با معضلی برای تلافیجویی دستوپنجه نرم میکند. ایران باید امیدوار باشد دولت جدید به قول خودش در زمان مبارزات انتخاباتی مبنی بر احیای برجام عمل کند. بایدن تاکنون با نام بردن از آنتونی بلینکن، از حامیان برجستهی برجام، بهعنوان وزیر امور خارجه، سیاست خود را در مورد این پیمان نشان داده است.
ایران مجبور است با یک مشکل دیگر نیز سروکله بزند؛ رهبری رژیم به دلیل پوچ بودن ادعاهایشان مبنی بر اشراف اطلاعاتی فوقالعادهی این کشور، توسط افکار عمومی داخلی به چالش کشیده میشود. اما بعید به نظر میرسد که ایران با اقدامات عجولانه مقابله به مثل کند و از پیش نیز اعلام کرده است که در چنین دامهایی نمیافتد. این کشور قول داده است تا برنامهی هستهایاش را با سرعت بیشتری پی بگیرد، برنامهای که هماکنون نیز به مرحلهای رسیده است که به یک دانشمند وابسته نیست.
هند در قبال ترور واکنشی نشان نداده است، و این در حالی است که فضای مانور برای هند با توجه خارج شدن ترامپ از برجام و تحریمهای ایالات متحده کاهش یافته است. ایران تا پیش از تحریمها یکی از اصلیترین تأمینکنندگان نفت هند بود. به دلیل تحریمها هند مجبور شد واردات نفتاش را از این کشور به صفر برساند. همچنین بسیاری از شرکتها به دلیل ترس از تحریمهای مالی جرأت نمیکنند وارد معامله با ایران شوند. از اینرو، هند ترجیح میدهد تحریمهای نفتی و مالی برداشته شود.
وضعیت تحریمهای ایران ارتباط مستقیمی به احیای برجام با مشارکت آمریکا دارد. مذاکرات ایران و آمریکا پیرامون این موضوع، زمانیکه اتفاق بیفتد، طولانیمدت، پیچیده و دشوار خواهد بود، چرا که موفقیت یا شکست مذاکرات به این امر بستگی دارد که ایران تا چه اندازه مایل به محدود کردن برنامههای هستهای خودش است.
منبع:
Proxy war between Iran and Israel heats up