در این مقاله، جنگ هیبریدی به عنوان یک مفهوم ، بیان میکند که تلاش غرب برای طبقه بندی آنچه در اوکراین مشاهده کرده چگونه میباشد. دکترین گراسیموف روسیه ، جنگ مدرن را به عنوان عملیاتهای مشترک با استفاده از ترکیبی از ابزارهای نظامی و غیر نظامی برای رسیدن به اهداف سیاسی توصیف میکند و از یک خط مبهم بین جنگ و صلح به نحو احسن استفاده می نماید .
در تاریخ جنگ ، فعالیت های مشابهی را تحت شرایط مختلف شاهد بوده ایم ، از جمله به عنوان مثال عملیات های غیر خطی، درگیری های کم شدت ، درگیری ها در طیف کامل ، جنگ های سیاسی ، جنگ های جنگ های چریکی نیابتی ، جنگ های نامنظم، جنگ های نامتقارن و جنگ های نامحدود . با این حال، مهم است که به یاد داشته باشیم که هنر جنگ در حال توسعه است و ما اغلب با جهشهای جدید یا تکرار رویکردهای دکترینال شناخته شده مواجه هستیم.
دیدگاه مورد نظر ما (نمودار پایین) در جنگ هیبریدی بهره برداری مداوم از عدم تقارن های شناسایی شده در تمام مراحل جنگ از جمله فاز غیر خشونت آمیز است که یکی از خصیصه های تعریف ما از جنگ هیبریدی می باشد .
در مرحله دوم این عدم تقارن ها در ترکیب با عنصر غافلگیری و کاربرد تاکتیک های منحرف کننده و فریب استفاده می شوند . سومین ویژگی تعریف شده مربوط به جنبه های زمانی تعارض است.
در جنگ های هیبریدی، به هیچ وجه نیازی به پیروزی سریع و قاطع در برابر دشمن نیست ، بلکه سطح درگیری می تواند در یک دوره زمانی کاهش و افزایش داشته باشد . یک مرحله فعالتر از یک منازعه می تواند بعد از یک دوره خاموش به وجود آید و برای رسیدن به اهداف سیاسی و در نتیجه پیروزی حرکت کند.
از دیدگاه عملیاتی ، عملیات های هیبریدی را می توان ترکیبی از دو یا چند ابزار قهری یا غیر خشونت آمیز و یا استفاده از قابلیت های اعمال قدرت (power projection) برای رسیدن به وضعیت نهایی سیاسی مورد نظر توصیف کرد. این موارد می توانند شامل ابزارهای سیاسی و اقتصادی، جنگ اطلاعاتی ، استفاده یا تهدید نیروی نظامی، حملات سایبری و مشارکت در عملیات های ویژه باشند اما محدود به این موارد نمی شوند و می توانند گزینه های دیگری را هم در بر بگیرند. در حالی که ترکیبی از روشهای قهری و غیر خشونت آمیز برای رسیدن به اهداف ، یک پدیده قدیمی است اما انعطاف پذیری و هماهنگی سریع ابزار های مختلف و نحوه استفاده از آنها در راستای اهداف مورد نظر ویژگی های بدیع این عملیات ها می باشند. اهداف کلیدی عملیات های هیبریدی ، نقاط ضعف یا آسیب پذیری های شناسایی شده کشور هدف هستند . این آسیب پذیری ها را می توان در هر یک از بخش های حیاتی یک جامعه شناسایی نمود.
برای اینکه یک عملیات هیبریدی موفق شود، لازم است پیش شرط و آمادگی های لازم کسب شود . اول از همه، نیازمند رهبری سیاسی قدرتمند است ، تا مأموریت عملیات هیبریدی را در کنار اراده قوی و توانایی اختصاص دادن منابع وسیع برای عملیات ، در کوتاه مدت و همچنین در بلند مدت را انجام دهد . ثانیا، یک دستگاه اطلاعاتی وسیع و کارآمد برای شناسایی کشورهای هدف و ایجاد لیستی از آسیب پذیری های آنها مورد نیاز است. فهرست آسیب پذیری های شناسایی شده یا لیست اهداف ، مبتنی بر اطلاعات بدست آمده از آسیب پذیری ها و ضعف های کلیدی موجود در جامعه کشور هدف ایجاد می گردند . پیش شرط ضروری سوم که اغلب با عملیات هیبریدی همراه است ، کمپین اطلاعاتی است که قبل از عملیات هیبریدی به وجود می آید. این کمپین های اطلاعاتی با هدف افزایش حمایت از عملیات ، در داخل و خارج کشور هدف ایجاد می شوند . عملیات های اطلاعاتی در طول و پس از فاز فعال عملیات هیبریدی ادامه خواهند یافت . پشتیبانی سیاسی، استفاده از سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی و عملیات های اطلاعاتی در همه ی موارد آماده سازی، اجرا و مراحل پیگیری عملیات از اهمیت بالایی برخوردار هستند .
استدلال شده است که جنگ هیبریدی در اصل برنده شدن یا دستیابی به اهداف تعیینشده بدون جنگ یا با حداقل درگیری نظامی است. برای اینکه این ایده را ایجاد کنیم ، میگوییم که در جنگ هیبرید ، غیر ممکن است که زمان جنگ واقعی و یا خشونت های سازماندهی شده در شکل کلاسیک آن را پیش بینی نماییم . یکی از ایدههای اصلی جنگ هیبریدی این است که به طور عمدی اختلاف بین دستههای متمایز غربی از جنگ و صلح و عملیاتهای نظامی و غیر نظامی را از بین میبرد. این مرزهای نامشخص با استفاده از انواع گستردهای از وسایل، اعم از قهری و غیر خشونتآمیز، نظامی و غیر نظامی ایجاد می شود و به گونه ای طراحی شده است که به طور غیر ضروری از آستانه جنگ تخطی نکند، حتی اگر سطح وسعت درگیری متفاوت باشد .
به عنوان یک جنگ هیبریدی ، استفاده از مجموعه وسیعی از منابع جامعه و بسیج آنها برای اهداف سیاسی نیاز می باشد . با این رویکرد دموکراسیهای لیبرال غربی در استفاده از حداکثر توانایی های خود ، به خصوص در طول زمان صلح برای استفاده در جنگ هیبریدی محدودیت دارند (م – بخوانید و به سرعت بگذرید) . از آن سو یک رژیم استبدادی این اجازه را می دهد تا تصمیم گیری سریع و متمرکز که کمتر توسط دیگر نهاد ها کنترل و متعادل می شوند انجام گیرد و دسترسی بهتر به منابع طبیعی ایجاد گردد . در این راستا توسعه و یکپارچه سازی مجموعه ابزارهای موجود در بعد جهانی راه هایی وسیع تری ، برای استفاده از این ابزارها در برابر اهداف را ارایه میدهد.
همانطور که قبلا اشاره شد، یک عملیات هیبریدی تهاجمی را می توان به سه مرحله تقسیم کرد: تدارکات، عملیات، و پیگیری. در حالی که عملیاتهای هیبریدی همواره با دقت متناسب با اهداف خود انجام میشوند، پیش شرط ها و تدارکات در پشت عملیات اصلی پنهان باقی می مانند .
عملیات هیبریدی مبتنی بر استفاده از عدم تقارن های شناسایی شده برای انجام موفقیتآمیز عملیات با قرار دادن نقاط قوت خود در برابر نقاط ضعف شناخته شده دشمن انجام می شود . برای مثال، یک دولت ضعیف در یک کشورهدف ، ممکن است تسلیم فشار سیاسی شود و یا حتی با کمک بیشتر به عملیات های بیثبات کننده مخفی سقوط کند . اما تفاوت کلیدی که جنگ هیبریدی را متمایز میسازد این است که عملیات هیبریدی از تاثیر مشترک چندین عملیات یا اقداماتی مقارن با یکدیگر که در یک روش برنامه ریزی شده یا همزمان انجام میگیرند، استفاده میکند . جعبهابزار عملیاتهای هیبریدی شامل یک مجموعه وسیعی از ابزارها است که می توان برای اهداف تهاجمی از آن ها استفاده کرد.
در حال حاضر تهدیدات هیبریدی در حلقه های برنامه ریزی دفاع ملی مورد توجه خاصی قرار دارند. این امر به خصوص در کشورهایی که با رقیب بالقوه و با قابلیتهای لازم برای اجرای عملیاتهای هیبریدی مواجه هستند، صادق است. حتی اگر خطوط گسل بزرگ در میان جامعه وجود داشته باشد که متجاوزین بتوانند از آن استفاده کنند ، در این صورت توجه بیشتری باید به دفاع هیبریدی صورت پذیرد .
به دلیل ماهیت تهدیدات هیبریدی که کل جامعه را هدف قرار می دهد ، آماده شدن و پرداختن به آنها نیازمند اقدامات قوی است. دموکراسیهای لیبرال عمده ممکن است در بسیاری از بخش های جنگ هیبریدی ، از قدرت بی نظیر بهره مند باشند ، اما ممکن است فاقد ابزارهای لازم برای شناسایی رفتار های زودتر از موعد تهدید باشند . کشورهای کوچک تر با قدرت کم تر ممکن است در برخی از بخش های جنگ هیبریدی ، مانند سایبر، جنگ اطلاعات، و نواحی کلیدی اقتصاد مانند انرژی ، پتانسیل داشته باشند، اما به ندرت می توانند به تنهایی در جنگ های هیبریدی درگیر شوند . این به خاطر این واقعیت است که کشورهای کوچک تر اغلب فاقد دستور کار سیاسی و دستگاه جمعآوری اطلاعات گسترده برای بدست آوردن فهرستی از اهداف بالقوه و توانایی استفاده انعطافپذیر از طیف گستردهای از ابزارهای جنگ های هیبریدی برای عملیات موفق هستند .
با این حال ، صرف نظر از اندازه کشورها ، همه آنها میتوانند استحکامات خود را در برابر تهدیدهای هیبریدی تقویت کنند . کلید این روش یک رویکرد جامع امنیتی است که به جای استقرار با یک رویکرد میان دولتی کلاسیک ، به برنامه ریزی امنیتی بین جوامع (intersocietal) میپردازد . رویکرد امنیتی جامع نیازمند رهبری سیاسی است ، چرا که کل جامعه باید در تلاشهای دفاعی درگیر شوند. این رویکرد ، باید با تجزیه و تحلیل آسيب پذيری ها به منظور شناخت نقاط بالقوه فشار بر جامعه خود، دسترسی به اطلاعات قابل اعتماد و تلاش های ضد اطلاعات متمرکز شود .
در حالی که کشورهای مستقل قدرتمند و توسعه یافته ممکن است نسبت به موضع تهاجمی عملیات های هیبریدی مزیت هایی داشته باشند ، همه کشورها بدون توجه به موقعیت آنها در نظم بین الملل ، فرصتی برای سازماندهی دفاع خود در برابر تهدیدات هیبریدی دارند. موضع دفاعی معتبر علیه تهدید های هیبریدی نمی تواند صرفا بر اساس نیروهای نظامی و دیگر ارائه دهندگان امنیتی باشد، زیرا اهداف می توانند در هر نقطه از جامعه بر اساس آسیب پذیری های اختصاصی هر کشور(نمودار پست قبل) قرار بگیرند. بنابراین سیستم های دفاعی هیبریدی باید به عنوان یک اقدام مشترک از همه ذینفعان در جامعه از جمله به نمایندگی از جامعه مدنی و بخش خصوصی ایجاد شود . این مدل یک رویکرد امنیتی جامع است.
ایده ی یک رویکرد امنیتی جامع این است که امنیت جامعه بر توانایی ارائه دهندگان خدمات امنیتی سنتی مانند پلیس و ارتش تکیه نمی کند، بلکه تمام بخش های کلیدی جامعه در برنامه ریزی و اجرای برنامه های امنیتی گنجانده شده اند . این جنبه کل نگر به یک جامعه برای رویکرد جامع امنیتی ، رهبری سیاسی را به صورت خاص مهم می سازد . گنجاندن طیف گسترده ای از بازیگران مختلف یک جامعه در فرآیند برنامه ریزی و اجرای آن برنامه ها ، توانایی پاسخ دادن به طیف گسترده ای از تهدیدات (مانند سایبر) که از مرزهای بخش های مختلف عبور کرده اند را افزایش می دهد و همچنین کارکرد های حیاتی جامعه که معمولا خواستار همکاری تنگاتنگ ما بین چندین بخش هستند را تضمین کرده و امن می کنند . این همکاری موثر ، بسیج گسترده و کارآمد منابع جامعه را امکان پذیر می سازد .
به منظور تشریک مساعی بین بخش های مختلف یک جامعه برای انجام کارها ، نیاز به درک مشترک از طریق یک مفهوم امنیتی یا استراتژی و ساختار های اداری وجود دارد . مفهوم امنیتی نوشته و توافق شده ، همه طرف ها را برای حل و فصل یک چالش مشترک که درگیر آن هستند به هم پیوند می دهد تا که ساختارهای اجرایی، مانند کمیته امنیتی فنلاند، گروه ها را به طور فیزیکی برای تبادل اطلاعات به هم پیوند داده و توانایی هدایت واکنش توزیعی را به آن تهدیدات ایجاد کند.
برای این که این ساختارها به شیوه ای که پیش بینی شده کار کنند ، بسیار مهم است که آگاهی موقعیتی مشترک (shared situational awareness) داشته باشیم . آگاهی موقعیتی از درک وضعیت فعلی پشتیبانی می کند ، عملیات دشمن را پیش از انجام آن هشدار می دهد و کمک می کند تا واکنش مناسب ، در مورد وضعیت در حال شکل گیری را فرموله کرده و صورت دهیم . آگاهی موقعیتی قابل اعتماد نیاز به جمع آوری فعال اطلاعات از منابع آزاد و بسته دارد . علاوه بر این ، یک سازماندهی دفاعی ، نیاز به اطلاعات قابل اطمینان و تحلیل با کیفیت بالا دارد . برنامه ریزی برای یک دفاع هیبریدی باید بر اساس درکی از انگیزه ها و اهداف سیاسی که باعث هدایت اقدامات دشمن می شوند و شناسایی اهداف احتمالی آنها برای عملیات های هیبریدی باشد . به عبارت دیگر باید بدانیم از چه چیزی دفاع کنیم و به چه دلیل ؟
در این راستا اهداف احتمالی عبارتند از: کارکرد های حیاتی جامعه و آسیب پذیری ها و نقاط ضعف در آنها . همانطور که قبل از آن گفته شد ، هدف دشمن این است که آسیب پذیری ها را تشخیص دهد . جایی که بیشترین عدم تقارن وجود دارد، اهداف ساده ای برای حمله هستند و نحوه اینکه چگونه این حملات باید ترتیب داده شده و به هم متصل شوند تا بیشترین تاثیر را بتوانند بگذارند. این امر منجر به به انجام ارزیابی از ریسک ها و تهدیدات ملی در زیر ساخت های حیاتی و منابع کلیدی و آسیب پذیری های آنها می شود . این ارزیابی از ریسک ها و تهدیدات ملی به شناسایی مجموعه ای از سناریوهای تهدید کمک میکند که برای حمایت از آماده سازی های دفاعی در سراسر جامعه مورد استفاده قرار می گیرند.
با توجه به اطلاعات، لازم است که سازمان ضد جاسوسی قوی داشته باشیم ، چرا که اولین خط دفاع در برابر تهدیدات هیبریدی می باشد . به منظور کارآمد بودن ، عملیات هیبریدی نیاز به درک دقیق و به روز از آسیبپذیریهای کشور هدف دارد . در حالی که اطلاعات زیادی از منابع باز در دسترس است ، برخی اطلاعات هنوز باید از منابع انسانی و سیستمهای طبقه بندی شده جمعآوری شوند . علاوه بر این، عامل های اطلاعاتی میتوانند اقدامات فعالی در کشور هدف مانند تخریب مقامات کلیدی یا وارد آوردن خسارت به زیر ساخت ها انجام دهند .
ضد اطلاعات باید قادر به جلوگیری از دسترسی به اطلاعات مهم و جلوگیری از انجام موفقیت آمیز وظایف عامل های دشمن باشند . در زمان بحران، هدف سازمان ضد جاسوسی عدم دسترسی متجاوز به اطلاعات به روز در مورد وضعیت و موفقیت عملیاتهای جاری آن ها است .
برای مقابله با تهدید، جوامع مدرن بیشتر و بیشتر به خدمات دیجیتال و زیرساختهای حیاتی آن وابسته می گردند که هم زمان در برابر سوء استفاده های سایبری نیز آسیب پذیر می شوند . وابستگیهای متقابل بین این توابع کلیدی جامعه راه های جالبی را برای عملیاتهای هیبریدی تهاجمی ارایه میدهد . یک نمونه از این راه ها ، رسانه های اجتماعی است ، در جایی که تولید کننده های ترول (troll factory) به طور مداوم روایت ها در رسانه های ملی و جهانی را به چالش می کشند . در این بین ما شاهد بهبود کیفیت و کمیت اطلاعات دروغ بوده ایم که متاسفانه این اطلاعات دروغ موفق به تاثیرگذاری هم برشهروندان عادی و هم بر تصمیم گیرندگان شده است . به همین علت ، توان سایبری و رسانه ای را می توان به عنوان پیشگام عملیات های هیبریدی و یک چالش حیاتی برای دفاع هیبریدی در نظر گرفت .
لازم به ذکر است که تلاش های دفاعی می تواند یک مولفه قوی بین المللی داشته باشد . همکاری بین المللی ، پشتیبانی مستقیم سیاسی ، اقتصادی و نظامی را ارائه می دهد و همزمان به پوشش برخی از قابلیت های ملی از دست رفته و حمایت از توسعه ظرفیت ها ، در حوزه هایی که سقوط کرده اند کمک می کند . در اینجا همانند بسیج موثرمنابع ملی ، همکاری های بین المللی اجازه می دهد تا وحدت منابع ملی پراکنده ، درزیرچتر گسترده تر بین المللی یک برنامه سیاسی قرار گرفته و منجر به بهبود وضعیت دفاعی گروه های شامل آن گردد .
همچنین اقدامات دفاعی فعال تر و تهاجمی تری وجود دارند که میتوانند علیه مهاجم بکار گرفته شوند . این اقدامات، مانند تغییرات در محل قرار گرفتن نیروهای نظامی ، اعمال ابزار فشار اقتصادی، ارتباطات استراتژیک هدفمند وعملیاتهای سیاسی هم باعث ارسال سیگنال هایی به متجاوز شده و هم به دشمن اجازه بهره مندی از توانایی هایش برای استفاده از ابزارهای موجود درعملیاتهای هیبریدی را نمی دهد .
برای جمع بندی ، پرسشهای کلیدی که باید در هنگام ایجاد دفاع ملی در برابر تهدیدات هیبریدی در نظر گرفته شوند عبارتند از:
در حالی که بخش هایی از جنگ های هیبریدی می تواند به عنوان تحولات جدید بر مفاهیم پیشین شناخته شده جنگ معرفی شوند، اما همزمان تا حدودی می توانیم بازگشت جنگ سنتی و همه جانبه را ببینیم .
اگر بخواهیم بپذیریم که جنگ دائما ادامه دارد و خطوط مقدم ممکن است کل جامعه را پوشش دهند ، مدافع باید بتواند یک راه حل دفاعی جامع ارائه کند . این امر باید اجازه به وجود آمدن واکنش های سریع و توزیع شده به تهدیدهای هیبریدی چند وجهی را دهد . در این نوع رویکرد امنیتی جامع ، مدافع میتواند جامعه انعطاف پذیرتری را ایجاد کرده تا بتواند با تهدیدات مواجه شود .
ایجاد پایداری و انعطاف پذیری اجتماعی تنها راه مطمئن برای حفظ حداقل برخی از مزیت های میدان های خانگی (home-field) است، زیرا مهاجم سعی می کند تا از اثر غافلگیری استفاده کند . با این حال این امر کار آسانی نیست . این کار نیاز به یک برنامه دراز مدت و تعهد به پیاده سازی آن دارد:
ایجاد یک جامعه انعطاف پذیر نباید صرفا به عنوان یک بار اضافی برای جوامع که از نظر اقتصادی در حال مبارزه هستند، دیده شود . این امر یک فرصت عالی است . ساختارهایی ، که به یک جامعه اجازه میدهند به صورت چابکانه به تهدیدات هیبریدی پاسخ دهند ، همچنین از درک بهتر و مقابله با روابط پیچیده پایه ای که جوامع مدرن ما را شکننده می سازند، حمایت می کنند. این ساختارهای دفاعی همچنین کمک می کنند تا جوامع ما کارآمدتر شوند، زیرا فرایندهای تصمیم گیری شفاف تر و فراگیرتر می گردند .
تمهیدات آمادگی برای دفاع هیبریدی در فنلاند یک نمونه زنده از رویکرد امنیتی جامع ارائه میدهد . کارکردهای حیاتی جامعه از طریق همکاری بین مقامات ، بخش تجاری ، سازمانهای جامعه مدنی و شهروندان عادی تامین میشوند.
این مدل یک عنصر کلیدی برای بهبود آمادگی در سطح دولتی و اجتماعی است . مفهوم امنیت در فنلاند تمام بازیگران درون جامعه را شامل می شود ، چرا که حملات هیبریدی به هیچ نوع مرز مصنوعی بین بخشها توجه نمیکند و شهروندان عادی را از نهادهای دولتی یا تجاری جدا نمی نماید .
از آنجا که این همکاری شامل شرکتها و سازمانهای جامعه مدنی نیز میشود ، تاکید بر همکاری درون اجتماعی ، به جای همکاری های بین دولت ها یا همکاری های فراسازمانی اهمیت دارد . شرکتهای فنلاندی حتی به صورت داوطلبانه در حال ساخت یک محیط امن تر هستند . این همکاری فراتر از کارهای معمول تجاری می باشد . بیش از ۲۰۰۰ شرکت داوطلبانه در شبکه سازمان National Emergency Supply Agency ، سازمانی که از آمادگی ملی پشتیبانی میکند ، حضور دارند .
استراتژی امنیت برای جامعه رکن مفهومی دفاع هیبریدی را تشکیل میدهد . با این وجود ، اسناد استراتژی بدون اجرای موثر مفید نیستند . در مفهوم امنیت در فنلاند ، وزارتخانهها و ادارات مسئول اجرای استراتژیهای امنیتی در شاخههای اجرایی مربوطه خود هستند . مقامات مسئول وظایف مرتبط با امنیت هیبریدی و تمهیدات مربوط به تامین امنیت و توسعه آماد را انجام میدهند . طرح پیاده سازی چگونگی به اشتراک گذاشتن مسئولیت ها را مشخص می کند .
بررسی سالیانه کمیته امنیتی که در آن همه دبیران دائمی وزارتخانه ها و روسای مهمترین ادارات امنیتی در آن حضور دارند ، تضمین میکند که استراتژیها به روز شده و پیشرفت حاصل از آن را اندازه گیری میکنند. کمیته امنیتی با ارائه استراتژی و اجرای طرح و نظارت بر ارزیابی آن، انگیزه قوی برای اجرا به همه وزارتخانه ها می دهد.
به عنوان چند مثال مشخص از فعالیت هایی که در آن فنلاند دفاع خود را در برابر تهدیدات هیبریدی بهبود داده است می توان از موارد زیر یاد کرد :
دولت برای بهبود آگاهی وضعیتی ملی در فضای سایبر تلاش می کند و یک شریک فعال در ابتکارات و تمرینات دفاع منطقه ای است. دولت همچنین مرکز ملی امنیت سایبر را تاسیس کرده است . تیم واکنش اضطراری کامپیوتری (GOVCERT) و عملکرد 24/7 بخش دولتی در حال ایجاد و بهبود است . مقامات و منابع پلیس و ارتش و سازمان های امنیتی ، فعالیت های درون حوزه سایبر را کاملا بررسی می کنند . با توجه به مشارکت های منطقه ای، کارشناسان فنلاندی به مراکز برجسته ناتو در تالین و ریگا فرستاده شده اند و تمام شاخه های نیروهای دفاعی فنلاند در تمرینات نظامی سازمان یافته در منطقه دریای بالتیک شرکت می نمایند .