18 مارس 2021
بسیاری از تحلیلگران غربی و پژوهشگران روابط بینالملل بنیادهای تاریخی و فکری "هنر کشورداری" را بدیهی در نظر میگیرند. این دسته از تحلیلگران زمانیکه میپرسند آیا جهان آمادگی پذیرش رشد چین را دارد یا نه، در دام توسیدید[1] گرفتار شدهاند، و زمانیکه پیرامون سیاست واقعگرایانه پکن فکر میکنند، به ماکیاولی ارجاع میدهند. آنها مسأله قدرت جهانی چین را از دریچه تجربه تاریخی و فکری غربی مینگرند. البته، چینیها آثار اصلی سیاسی غربی را میشناسند. اما، چین سنت فکری غنی خودش را دارد. بررسی این سنت میتواند به ما در شناخت نحوه سیاستمداری و کشورداری چینیها کمک کند.
مکتوبات راهبردی چینی حاوی مباحثی تخصصی است و اکثر مقولات روابط بینالمللی مدرن را در بر میگیرد. برای مثال، چینیها مفاهیمی را مشابه ایدههای غربی بینالمللگرایی لیبرال[2]، سیاست واقعگرایانه[3] و یا واقعگرایی سیاسی[4] گسترش دادهاند. اما، فهم تفاوتهای میان مفاهیم غربی و چینی نیز بسیار مهم است. من معتقدم چینیها و غربیها درک مشابهی از واقعگرایی سیاسی دارند، اما نگاه آنها در زمینه همکاری بینالمللی و نظم قاعدهمحور متفاوت است. فهم این مسأله مهم است، چرا که هدف راهبردی ایالات متحده در طول سه دهه گذشته واداشتن چین به ترک برداشت سلسلهمراتبیاش از نظم بینالمللی و تمکین به نظم قاعدهمحور و لیبرال بوده است. با مطالعه نوشتههای راهبردی چینی، بهطور خاص داستان "ژو ژیوو، چین را متقاعد میکند"، میتوان فهمید چرا این هدف دستنیافتنی است.
چینیها و غربیها درک مشابهی از واقعگرایی سیاسی دارند، اما نگاه آنها در زمینه همکاری بینالمللی و نظم قاعدهمحور متفاوت است
مقدمهای بر ژوژوان
ریشههای سنت فکری هنر کشورداری چین به سالهای آشوبزدهای باز میگردد که پس از شروع فروپاشی پادشاهی متحد ژو در سال 771 پیش از میلاد، چین را در برگرفت. این اعصار شاهد دولتشهرهای فئودالی بود. این دولتها برای بقا و یا سلطه در یک نظام جهانی پرهرجومرج، از طریق دیپلماسی و جنگ با یکدیگر رقابت میکردند. این تجربه منجر به پدید آمدن ژوژوان شد؛ یکی از مهمترین مکتوبات چینی و از گنجینههای بشری در زمینه کشورداری، جنگ و دیپلماسی. جان سالیوان در مقاله «گرفتار در دام توسیدید؟» به معرفی کتاب ژوژوان میپردازد. او مینویسد، فهم این کتاب میتواند «به غربیها جهت فهم بهتر نکات مبهم کتاب سان تزو کمک کند.» من هم در این مقاله با ترجمه یکی از معروفترین داستانهای ژوژوان به نام ژو ژیوو، چین را متقاعد میکند، به دنبال چنین هدفی هستم. این داستان نشان میدهد، یک دولت کوچک چگونه با استفاده از دیپلماسی ماهرانه از خطر تخریب به دست دشمنانی بزرگتر و قدرتمندتر نجات مییابد و حتی بر آنها غلبه میکند.
قبل از اینکه به داستان بپردازم، لازم است کمی در مورد تاریخچه آن دوران بنویسم. داستانهای ژوژوان مربوط به زمانی است که دولتشهرهای کوچکتر به تدریج از بین رفته و در دولتهای بزرگتر ادغام شده بودند. در نهایت، تنها هفت پادشاهی بسیار قدرتمند باقی مانده بودند که در دنیایی مشابه با نظام بینالمللی اروپای پیشا-جنگ جهانی اول، برای بقا میجنگیدند. حاکمان این دولتها از عناوین فئودالی مانند دوک و ارل برخوردار بودند، اما در قلمرو خودشان همانند پادشاهان حکومت میکردند، و هر کدام خطمشی دیپلماتیک مستقل خودش را دنبال میکرد. ممکن بود برخی از این حاکمان بر دیگران مسلط شود، یعنی به چنان قدرت و اعتباری دست مییافت که میتوانست بهعنوان ارباب واقعی تمام دولتها عمل کند. داستان در حدود 630 پیش از میلاد رخ میدهد. در آن زمان، دولت جین تحت رهبری دولتمرد افسانهای، دوک وِن، در جایگاه ارباب مسلط قرار داشت.
[1] دامِ توسیدید که به آن دام توکیدیدس نیز گفته میشود، اصطلاحی است که گراهام تی آلیسون، دانشمند علوم سیاسی آمریکایی، برای توصیف گرایش آشکار به جنگ؛ هنگامی که یک قدرت نوظهور، یک قدرت بزرگ را به عنوان یک هژمونی منطقهای یا بینالمللی تهدید میکند، رواج داد. این نام در درجه اول برای توصیف درگیری بالقوه بین ایالات متحده و جمهوری خلق چین ساخته شد و هنوز استفاده میشود.
[2] liberal internationalism
[3] realpolitik
[4] realism
منبع:
How China Sees the International Order: A Lesson from the Chinese Classics