پژوهشگر: بدر حسن شافعی
موسسه مطالعات مصر
14 فوریه 2020
مقاله در یک نگاه
مقاله درباره نقش ایران در قاره آفریقا خصوصا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نوشته شده و علیرغم اشاره به جنبه های مختلف این نفوذ، بیشتر بر جنبه نشر تشیع در این قاره توسط ایران تمرکز دارد. فرضیه اصلی این مطالعه این است که هرچه از نقش کشورهای عربی و اسلامی در آفریقا کاسته شده، راه برای گسترش نقود ایران گشوده شده است. مقاله در بخش اول به عوامل تعیین کننده سیاست خارجی ایران در قبال آفریقا می پردازد و آن را در 4 دسته سیاسی، نظامی، اقتصادی و دینی-مذهبی جای می دهد. در بخش بعد درباره مکانیزمهای ایران برای تحقق اهداف خود در آفریقا صحبت می کند و ذیل آن از چند مکانیزم نام می برد: 1- مکانیزمهای دیپلماسی، شامل: دیپلماسی سران، سفارتهای ایران و مراکز فرهنگی وابسته به آن 2- مکانیزمهای اطلاعاتی شامل: استفاده از نمایندگانی مثل حزب الله در غرب آفریقا، بکارگیری عناصر، جذب برخی از شیوخ صوفیه، تکیه بر برخی شخصیت های شیعه 3- مکانیزمهای اقتصادی 4- مکانیزمهای فرهنگی، آموزشی و مذهبی، شامل: ایجاد اتحادیه دانشجویان شیعه، برگزاری همایشهای گسترش تشیع، ایجاد دانشگاههایی برای نشر تشیع مثل جامعه المصطفی، ایجاد مراکز فرهنگی وابسته به سفارتخانه ها، ایجاد مراکز آموزشی دینی، فراهم کردن مأموریت های آموزشی برای دانشجویان آفریقایی در لبنان و از آنجا به ایران 5 - مکانیزمهای اجتماعی : شامل خدمات بهداشتی و ارائه وام به کسب و کارهای کوچک.
مقاله در بخش سوم به ارزیابی و چالشهای نقش ایران می پردازد که در چند بخش جای می گیرد: 1- ارزیابی نقش دیپلماتیک و سیاسی 2- ارزیابی نقش اقتصادی 3- ارزیابی نقش فرهنگی
در ادامه به برخی علل نقش فعال ایران در آفریقا می پردازد از جمله: فقر و جهل جوامع آفریقایی، کاهش فعالیت تبلیغی اهل سنت، کاهش نقش موسسات آموزشی سنی در غرب آفریقا، کاهش نقش سیاسی عربها در آفریقا
از میان چالشهایی که ایران در آفریقا با آن روبروست نیز نویسنده به مواردی اشاره می کند، از جمله: عدم تمایل برخی سران آفریقایی به تعامل با ایران، درک خطر خروج از آفریقا از سوی سعودی و پررنگ شدن نقش این کشور در این قاره، عدم پذیرش تفکر شیعی در کشورهای آفریقای میانی که اخوان المسلمین در آن حضور پررنگی دارد، تحریمهای آمریکا که مشکلات اقتصادی برای ایران بوجود آورده است.
مقدمه
روابط ایران با قاره آفریقا از پیش از انقلاب اسلامی وجود داشته است؛ اما پس از انقلاب و مطرح شدن ایده هایی مثل حکومت جهانی اسلام، دفاع از مظلومین، مبارزه با شیطان اکبر (آمریکا) و ... جمهوری اسلامی ایران توجه ویژه ای به این قاره نمود و در جهت نشر تشیع در آن تلاشش را آغاز کرد. این مطالعه درنظر دارد عوامل تعیین کننده و دلایل اهتمام ایران به قاره آفریقا و مکانیزمهای مورداستفاده و همچنین مهمترین چالش های این کشور در این مسیر را مورد بررسی قرار دهد. همچنین می کوشد به نقش مطلوب کشورهای عربی و اسلامی در مواجهه با این پدیده و طرح سناریوهای آینده این روابط بپردازد.
فرضیه
فرضیه اصلی این مطالعه این است که هر چقدر نقش کشورهای عربی و اسلامی در آفریقا کمرنگ تر شود، به تحقق پروژه ایران در ابعاد مختلفش کمک بیشتری می کند.
موضوع اول: عوامل تعیین کننده سیاست خارجی ایران در قبال آفریقا
عوامل تعیین کننده و اهداف ایران نسبت به قاره آفریقا بسیار زیاد و شامل اهداف سیاسی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی که به طور خاص در گسترش تشیع نمایان است، می گردد. اگرچه تمرکز ما در این مقاله بر روی ایده گسترش تشیع به ویژه در غرب آفریقا است، اما نمی توان بحث درباره اهداف دیگر را که با دیگر اهداف همپوشانی دارند، نادیده گرفت.
مبحث اول: عوامل تعیین کننده سیاسی
ایران برای ادامه حضور و نفوذش در قاره آفریقا درنظر دارد که برخی اهداف سیاسی را محقق کند که مهمترین آنها حمایت آفریقا از این کشور در مجامع بین المللی و مقابله با کشورهای غربی و ایالات متحده و حتی کشورهای عربی است. ایران تلاش می کند درون اتحادیه عرب رسوخ کرده و با برخی دولتها نظیر سودان، جیبوتی، سومالی و جزایر کومور که همگی پس از حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران در سال 2016 روابط خود را با ایران قطع کردند، پیمان برقرار کند. ایران همین روند را در مورد مجامع بین المللی به ویژه مجمع عمومی سازمان ملل، شورای امنیت، آژانس بین المللی انرژی اتمی، شورای حقوق بشر و همچنین سازمان همکاری های اسلامی، اوپک که چهار کشور آفریقایی لیبی، آنگولا، نیجریه و الجزایر عضو آن هستند، دنبال می کند. این سازمان ها 54 کشور آفریقایی در سازمان ملل را نمایندگی می کنند؛ یک یا دو کرسی غیر دائمی در شورای امنیت، 25 کشور از 57 کشور سازمان همکاری، و جنبش عدم تعهد که شامل 118 کشور است که تمام کشورهای آفریقایی به استثنای سودان جنوبی در آن عضو هستند. بنابراین ایران مانند اسرائیل به دنبال این است که این کشورها را در کنار خود داشته باشد یا حتی برای بیطرفسازی آنها تلاش کند.
مبحث دوم: عوامل تعیین کننده نظامی
هدف اول ایران این است که این کشور به دنبال دستیابی به مجموعه ای از اهداف مرتبط با امور نظامی است؛ از جمله: تقویت حضور خود در مناطق استراتژیک در دریای سرخ، باب المندب و خلیج عدن به ویژه با توجه به کنترل این کشور بر تنگه هرمز و در نظر گرفتن اینکه این منطقه از نظر استراتژیک نزدیکترین منطقه به آن است و کشتیها از آنجا از طریق باب المندب و کانال سوئز به سمت اروپا و دیگر کشورهای جهان عبور می کنند. در نتیجه ایران مشتاق است که بتواند در این منطقه حیاتی یعنی «شاخ آفریقا»، به ویژه سومالی و باب المندب به ویژه جیبوتی که قسمت آفریقایی تنگه را کنترل می کند (در مقابل یمن که قسمت آسیایی تنگه را کنترل می کند) و کشورهای حاشیه دریای سرخ به ویژه سودان (که پیش از بحران سال 2016 میان ایران و عربستان سعودی و قطع روابط دو طرف یک متحد مورداعتماد برای ایران بحساب می آمد) جای پای خود را پیدا کند.
هدف دوم مربوط به صادرات سلاح ایران به آفریقای درگیر جنگ است. چرا که این قاره برای ایران که درگیر تحریم های بین المللی است، بازار مهمی برای فروش سلاح به شمار می رود. در نتیجه یک مطالعه پیمایشی در مورد میزان گسترش سلاح های ایرانی در آفریقا از سال 2006 تا 2012، شامل کشورهایی که شاهد جنگ های داخلی یا ناآرامی های مسلحانه طولانی مدت هستند، مانند منطقه دارفور در سودان، جمهوری دموکراتیک کنگو (DRC) و سودان جنوبی و دیگر کشورهایی که شاهد آشفتگی سیاسی یا جنگ داخلی بی ثبات کننده بوده اند، مانند ساحل عاج و گینه، یا کشورهایی که از خشونت های طولانی مدت فرقه ای رنج برده اند یا خود را میان مناطق درگیری که سلاح ها بدون هیچ مانعی در آنها تکثیر می یابد، گرفتار دیده اند، مانند کنیا، نیجر و اوگاندا معلوم شد که از 14 مورد تجارت اسلحه در این 9 کشور، فقط چهار مورد از آن به دولتها رسیده (گینه، ساحل عاج، کنیا و سودان) و ده مورد دیگر به گروههای مسلح رسیده است.
اما سومین هدف ایران مربوط به عملیات جذب مزدوران بیگانه از کشورهای آفریقایی برای انجام عملیات جاسوسی علیه کشور خودشان یا خارجی های حاضر در آنجا است که این مساله به نفع سازمان اطلاعات ایران و حزب الله است.
هدف چهارم مربوط به تمایل ایران به دستیابی به اورانیوم است؛ زیرا ایران در برنامه خود برای ساخت 16 راکتور هسته ای، برای تولید انرژی و استفاده از آن برای اهداف غیرنظامی می کوشد که اورانیوم را به ویژه از کشورهای آفریقایی بدست آورد. باتوجه به امکان اتمام موجودی اورانیوم ایران در مدت زمانی کوتاه، این کشور اهتمام زیادی به کشورهای آفریقایی مبذول داشته و ارتباط با آنها از بعد استراتژیک بسیار برایش اهمیت دارد. معروف است که بسیاری از کشورهای آفریقایی دارای ذخایر زیادی از اورانیوم هستند؛ از جمله نیجر، (اول در آفریقا و چهارم در جهان)، نامیبیا (دوم در آفریقا و پنجم در جهان)، مالاوی (سوم در آفریقا و دهم در جهان)، و همچنین گینه توگو در آفریقای غربی، آفریقای مرکزی، کنگو دموکراتیک، اوگاندا در آفریقای مرکزی، زیمبابوه در جنوب آفریقاو بالاخره مناطق جنوب قاره آفریقا.
توسعه روابط ایران با گینه در آفریقای غربی نشانه روشنی از اهمیت متغیر اورانیوم در سیاست خارجی ایران است. از زمان کشف اورانیوم در گینه در سال 2007، روابط تهران با آن تقویت شده است؛ به طوری که مبادلات تجاری بین دو کشور در سال 2010، 140 درصد افزایش یافته است.
مبحث سوم: عوامل تعیین کننده اقتصادی
مجموعه ای عوامل تعیین کننده اقتصادی (به جز دستیابی به اورانیوم) وجود دارد که ایران را به سوی آفریقا سوق می دهد، که اولین و مهمترین آنها دسترسی به مواد خام برای توسعه صنعت است. دومین عامل مربوط به خروج از انزوای بین المللی است که در دوران احمدی نژاد به دلیل برنامه هسته ای دامنگیر این کشور شد و ایران را به سوی چین و روسیه و نیز آفریقا سوق داد که البته این گرایش پس از روی کارآمدن روحانی و تمایل او به کشورهای غربی برای حل مشکلات، کاهش یافت. علیرغم این کاهش تلاش های پنهانی برای دستیابی به پول توسط سپاه قدس و حزب الله برای مقابله با این تحریمها وجود دارد؛ مثل تجارت الماس خصوصا در مناطق درگیری در کشور سیرالئون، پولشویی و تجارت مواد مخدر که توسط لبنانی هایی که بطور گسترده در بیشتر کشورهای آفریقایی حضور دارند، صورت می پذیرد. اما سومین عامل مربوط به بازار بزرگ نیم میلیارد نفری آفریقاست که فرصت را برای صادرات انواع محصولات ایرانی فراهم می آورد.
مبحث چهارم: عوامل تعیین کننده دینی-مذهبی
ایده تشیع یکی از ارکان سیاست خارجی ایران است که آیت الله خمینی نیز در صحبتهایش به آن اشاره می کند که «یکی از اولویتهای انقلاب دعوت دیگران به اسلام حقیقی (شیعه) است ... و انقلاب اسلامی ایران گام اول برای تشکیل حکومت جهانی اسلام بود.» براین اساس کشورهای مسلمان از جمله کشورهای آفریقایی به عنوان سرزمین های تابع ولایت فقیه شناخته شدند. لذا ایران شروع به صدور انقلاب خودش کرد و شورایی به نام «شورای عالی انقلاب فرهنگی» به منظور برقراری ارتباطات فرهنگی و تعمیق آن و تاثیر بر ملتهای مختلف تاسیس نمود تا تجسم مناسبی از فرهنگ و تمدن ایرانی را به نمایش بگذارد. سپس شروع به گسترش تشیع در کشورهای آسیایی و آفریقایی که شیعیان در آن در رنج و ظلم به سر می برند، یا دارای اقلیت شیعه هستند و یا زمینه مناسبی برای گسترش تشیع دارند (مردم کم سوادی دارند و تبلیغ اسلام در آنها کمرنگ است)، نمود.
البته قبل از انقلاب نیز به واسطه لبنانی هایی که بواسطه تجارت در آفریقا حضور داشتند، فعالیت و حضور شیعیان در این قاره وجود داشت، اما بعد از انقلاب این فعالیت و حضور بطور مداوم گسترش داشته و دارد. همچنین ایران در زمان هاشمی رفسنجانی کمیته آفریقا را در چارچوب وزارت خارجه تاسیس نمود و این وزارتخانه هرساله یک فصلنامه شامل مطالعات علمی درباره آفریقا منتشر و سالانه کنفرانسی بین المللی برای بررسی روابط با کشورهای این قاره برگزار می سازد.
موضوع دوم: مکانیزم های ایرانی برای دستیابی به اهداف
ایران تلاش برنامه ریزی شده ای برای گسترش تشیع در آفریقا و نفوذ اقتصادی در این قاره دارد. این تلاش ها در مطالعات انجام شده مفصلی نظیر پژوهش شیخ محمود عبدالله ابراهیم رهبر شیعیان جزایر کمور آمده است و براساس آن برنامه ریزی زمانی برای تبدیل مسلمانها به شیعه انجام شده است.
مبحث اول: مکانیزم های دیپلماتیک
این مکانیزم خود از طریق دو مکانیزم اساسی انجام می شود. یک: دیپلماسی سران و دو: سفارتخانه ها و مراکز فرهنگی ایران در قاره آفریقا
یک: دیپلماسی سران
ایران از دوران رفسنجانی دیدارهای فشرده ای را از کشورهای آفریقایی شروع کرد. این دیدارها منحصر به کشورهای مسلمان نبود و شامل کشورهای مسیحی هم می شد. شاید عاملی که ایران را به این کشورها پیوند می داد، دشمنی با آمریکایی بود. در دوران خاتمی گشایش بیشتری در روابط خصوصا در بعد تجاری ایجاد شد و او از 7 کشور آفریقایی بازدید کرد. در دوران احمدی نژاد بخاطر انزوای ایران و کشف اورانیوم در برخی کشورهای آفریقایی، علاوه بر بعد تجاری، ابعاد سیاسی و امنیتی نیز بر روابط سایه افکند. این مساله باعث شد احمدی نژاد پنج بار به قاره آفریقا سفر کند. همچنین فعالیتهای اطلاعاتی ایران و حمایت از برخی گروه های تجزبه طلب در غرب آفریقا گسترش یافت. اما در دوره حسن روحانی اگرچه او تاکنون سفری به آفریقا نداشته، اما وزیر خارجه اش ظریف را سه بار به این قاره اعزام نموده که نشان از تمایل ایران به تحکیم روابط خود با تعدادی از کشورهای آفریقایی دارد.
دو: سفارتخانه های ایران و مراکز فرهنگی وابسته به آنها
ایران از روحیه ضدغربگرایی آفریقایی-اسلامی به ویژه در دهه 1990 بهره برداری کرد و سفرای ایران مستقیما بر روند بکارگیری سیاسی این ستم به نفع ایران به عنوان مدخل مقدماتی بکارگیری عقیدتی اشراف داشتند تا جوان آفریقایی از تشیع سیاسی (وفاداری عاطفی به انقلاب ایران) به تشیع عقیدتی تغییر نگرش دهد. در واقع سفارتخانه های ایران در بسیاری از کشورهای آفریقایی توانستند بسیاری از جوانها را از تشیع سیاسی به تشیع عقیدتی تغییر نگرش دهند.
مبحث دوم: مکانیزم های اطلاعاتی
ایران از طریق سازمانهای دولتی و غیردولتی که در شبکه ای به نام «شبکه تجارت ایران» (AYAN) فعالیت می کنند، به نشر تشیع مشغول است. اعضای این شبکه که از سه دستگاه سپاه قدس، وزارت اطلاعات ایران و حزب الله لبنان تشکیل شده است، برای عناصر پنهانی که در دستیابی به اهداف سیاست خارجی ایران و صدور بین المللی انقلاب نقش دارند، برنامه ریزی می کنند. مکانیزمهای اطلاعاتی بر مجموعه ای از ابزارها تکیه دارند که عبارتند از:
اول: استفاده از پروکسی هایی مانند حزب الله در غرب آفریقا
حزب الله از طریق فعالیت هایی نظیر صادرات اسلحه، تجارت مواد مخدر و الماس، پولشویی، حمایت نظامی از نیروهای وفادار به ایران (خواه شیعه باشند یا نیروهای شورشی علیه رژیم هایشان) یکی از مهمترین ابزارهای تحقق اهداف سیاست ایران است. این حزب در بسیاری از کشورهای آفریقا حضور دارد و فعالیتهای مذکور را با تکیه بر سستی مرزها از سویی و جامعه لبنانی موجود در آفریقا به لطف نفوذ تجاری خود به حمایت مالی از حزب و کمک در ترویج فعالیتهایش درون این کشورها می پردازند، پیش می برد.
دوم: به خدمت گرفتن عناصر مزدور
این کار خصوصاً از طریق سفر جوانان به ایران و تعلیم آموزه های شیعه به ایشان در دانشگاه های مشهد و قم، همچنین آموزش استفاده از سلاح، ساخت مواد منفجره، نحوه فرار و جمع آوری اطلاعات در مورد وطن خود و افراد خارجی مستقر در آن بهمراه تأمین اعتبار لازم برای این انجام این امور صورت می گیرد.
سوم: جذب برخی از شیوخ صوفیه
در صدر آنها شیوخ طریقت قادریه منسوب به عبدالقادر گیلانی در سنگال و نیز شیوخ طریقه سمّانیة و ختمیة که شهر کسلا در شرق سودان مرکز آن است، قرار دارند.
چهارم: تکیه بر برخی شخصیت های شیعه
مهمترین این افراد شیخ ابراهیم زکراکی است که پیرو ایران بوده و در کشور نیجریه که بزرگترین کشور قاره آفریقا از حیث تعداد جمعیت مسلمان است، بسیار فعال است. افراد دیگری نیز در زمینه گسترش تشیع در آفریقا بسیار فعال هستند؛ نظیر عبدالمنعم الزین لبنانی الاصل که معاون مجلس اسلامی اعلی سنگال است و محمدعلی حیدره رئیس بنیاد اسلامی مزدهر که به رهبر معنوی شیعیان در غرب آفریقا (خصوصا در سنگال، موریتانی و غنا) معروف است.
مبحث سوم: مکانیزمهای اقتصادی
دیپلماسی ایران برای دستیابی به اهداف خود در آفریقا، بر سیاست کمک های توسعه و برنامه همکاری بین المللی تکیه کرده است که الگویی از قدرت نرم به شمار می رود. این کشور با ارائه کمک ها و همکاری در پروژه های مشترک در زمینه فناوری و انرژی مانند اکتشاف نفت، تعمیر و نگهداری پالایشگاه ها، پتروشیمی ها، گاز، کشاورزی، بهداشت، سد سازی و پایگاه های دفاعی و نظامی سعی در ترویج الگوی ایرانی قدرت نرم داشته است.
مکانیزمهای اقتصادی ایران در آفریقا تنوع زیادی دارد. از دادن بورسیه و مزایا به دانشجویان آفریقایی، ساخت مدارس و دانشگاه های مخلف، ساخت و توسعه تاسیسات خدماتی و ملی و ورود به پروژه های بزرگ سرمایه گذاری با بخش دولتی گرفته تا اعطای کمک ها و قرض مالی به کشورها (مثل کمک 10 میلیون دلاری به موریتانی بدنبال قطع روابط با اسرائیل در سال 2011)، اجرای سیستم نفت [ایرانی] در برابر اورانیوم [آفریقایی] و ساخت پالایشگاه در برخی کشورها مثل آفریقای جنوبی. بیفزایید بر این موارد حضور شیعیان لبنان در غرب آفریقا را که برخی از آنها با تکیه بر پوشش قانونی و سیاسی که از طریق عضویت در پارلمان برخی از این کشورها و یا کسب مناصبی نظیر مشاور رئیس جمهور بدست آورده اند، از نفوذ اقتصادی و سیاسی خویش برای گسترش تشیع استفاده می کنند.
مبحث چهارم: مکانیزمهای فرهنگی، آموزشی و مذهبی
در این زمینه ایران به مجموعه سازوکارهای متفاوت و مکمل به طور همزمان تکیه کرده است؛ از جمله:
- ایجاد اتحادیه دانشجویان شیعه به عنوان اولین نهاد رسمی که به امور شیعه شدگان در آفریقا رسیدگی و از آنها حمایت می کند و برای گسترش تشیع از طریق دانشجویان آفریقایی که از دانشگاه های ایران فارغ التحصیل می شوند، فعالیت می کند.
- برگزاری همایش هایی برای گسترش تشیع در 30 کشور آفریقایی به طوری که شیعیان اکثریت قریب به اتفاق جمعیت این کشورها را در سالهای آینده تشکیل می دهند.
- تأسیس دانشگاههایی که به گسترش تشیع کمک می کنند؛ مانند جامعة المصطفی
- ایجاد مراکز فرهنگی و مذهبی وابسته به سفارتخانه های ایران مانند مرکز خارطوم که قبل از تعطیل شدنش در سال 2014، دارای 26 شعبه بود. بخش مطالعات ایران در دانشگاه های آفریقا نقش مهمی در جذب جوانان و شیعه کردن آنها از طریق شناساندن تمدن ایرانی به آنها و آشناکردنشان با مسائلی که برای ایران مهم است نظیر مساله فلسطین و ... داشته است.
- حمایت از ایجاد مراکز آموزشی دینی که اساسا هدفش گسترش مذهب تشیع است.
- تهیه بورسیه تحصیلی برای دانشجویان آفریقایی در لبنان و از آنجا به ایران یا مستقیماً در ایران.
مبحث پنجم: مکانیزم های اجتماعی
این مکانیزمها با تمرکز بر پروژه های زیربنایی و به طور خاص بخش های بهداشت و آموزش یا با ارائه وام به افراد برای پروژه های کوچک اجرایی می شود.
نقشه حضور ایران در کشورهای غرب آفریقا
موضوع سوم: ارزیابی و چالش های نقش ایران در آفریقا
این بخش نقش ایران در آفریقا را از منظر ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مذهبی با توضیح عوامل کمک کننده و تأثیرگذار بر این نقش ارزیابی کرده و در مقابل، بر چالشهای پیش روی این نقش نیز تمرکز خواهد داشت.
مبحث اول: ارزیابی نقش
اول: ارزیابی نقش دیپلماتیک و سیاسی
می توان گفت ایران در این نقش موفقیت هایی داشته است. تا جایی که برخی کشورهای آفریقایی در مجامع بین المللی به نفع ایران عمل کردند. به طور مثال به هنگام مناقشه پرونده هسته ای ایران در رای گیری شرکت نکردند و برخی دیگر مثل سودان، سنگال، ساحل عاج، جیبوتی و اریتره این برنامه را تایید نمودند. البته برخی جنبه های منفی نیز درمورد نقش سیاسی ایران وجود داشت. مانند قطع روابط دیپلماتیک برخی کشورها برای مدتی کوتاه مثل سنگال و گامبیا بدلیل حمایت ایران از شورشیان کازامنس یا نیجریه بدلیل قاچاق اسلحه برای گروه اسلامی شیعه در شمال این کشور و ... .
دوم: ارزیابی نقش اقتصادی
حجم مبادلات تجاری میان ایران و کشورهای آفریقایی خصوصا در بخش نفت دوبرابر شده است. همچنین اتخاذ سیاست نفوذ نرم به قلب قاره آفریقا از سوی ایران، و همکاری در صنایع تکنولوژیک و بخش کشاورزی، بهداشت و آبرسانی، سبب شده مبادلات تجاری دو طرف توسعه یابد. از طرفی نفوذ جوامع شیعه لبنان در جنبه های اقتصادی و سیاسی افزایش یافته است. وجود 4.000 شرکت متعلق به لبنانی ها در ساحل عاج که 1.500 عدد از آن صنعتی هستند، دردست داشتن 85 % از تجارت الماس و طلای سیرالئون در اوایل دهه 1990 و کنترل 60% از تعاملات تجاری و صنعتی بورکینافاسو بهترین نمونه ها از نفوذ جامعه لبنان در آفریقاست.
سوم: ارزیابی نقش فرهنگی
برخی منابع اشاره دارند که نتیجه عملیات شیعه سازی در کشورهای آفریقایی به حدود 7 میلیون نفر رسیده است. این امر از طریق موسسات رسمی و غیررسمی ایران که پس از خروج موسسات خیریه خلیج [فارس] بدنبال حادثه 11 سپتامبر در آفریقا گسترش یافتند، صورت می پذیرد. ایران اغلب مراکزی را که توسط موسسات خیریه خلیج [فارس] تاسیس شده بود، به مراکز گسترش تشیع در آفریقا مبدل ساخت.
مبحث دوم: عوامل تسهیل کننده و چالش های نقش ایران
می توان گفت عوامل تسهیل کننده ای وجود دارند که به انتشار گسترده تشیع در آفریقا کمک می کند؛ اما با این وجود مجموعه ای از چالش ها همچنان باقی است که کشورهای سنی عرب و اسلامی که مایل به مقابله با این نفوذ شیعه هستند، می توانند برای کاستن نقش ایران با آن بازی کنند.
اول: علل یا عوامل گسترش تشیع در آفریقای غربی
- وضعیت فقر و نادانی که بخش بزرگی از مسلمانان آفریقا از آن رنج می برند. همچنین حب اهل بیت دسترسی به این افراد را تسهیل می کند. از سویی ایران از انفجارها و خشونتهای گروهک های وهابی سنی تندرو در جهت معرفی شیعه و اعتقادات صلح آمیز آن بعنوان گزینه جایگزین به ملتها و دولتها بهره می برد.
- کاهش حمایت از فعالیت های تبلیغی اهل سنت به بهانه مبارزه با تروریسم: پس از حادثه 11 سپتامبر کشورهای غربی به بهانه مبارزه با تروریسم کشورهای اسلامی حامی تبلیغ اسلامی در آفریقا را در تنگنا قرار دادند. همین مساله باعث شد موسسات خیریه و تبلیغی ازجمله موسسات خلیجی از ترس اتهامات تروریستی و پیگرد قانونی فعالیتهای خود را در آفریقا متوقف نمایند که شیعیان از این فرصت برای گسترش تشیع در غرب آفریقا استفاده کردند
- درآمد نفتی ایران: پایان جنگ ایران و عراق سبب شد ایران بخشی از درآمد نفتی خود را به منظور گسترش تشیع به سوی آفریقا روانه کند.
- ضعف در نقش آفرینی نهادهای آموزشی اسلامی سنی در آفریقای غربی: کاهش نقش آفرینی موسسات آموزشی تاریخی و قوی کشورهای سنی اسلامی در آفریقا، نظیر دانشگاه الازهر مصر، دانشگاه الزیتونه تونس، دانشگاه اسلامی مدینه و انجمن جهانی تبلیغ اسلام لیبی فضای مناسبی برای گسترش عقیده تشیع پدید آورده است.
- کاهش نقش سیاسی عرب ها در آفریقا خصوصا پس از عادی سازی مصرو اسرائیل و سرگرم شدن این کشورها به مسائل داخلی و خاورمیانه.
- جنگ 2006 لبنان و ایجاد کاریزمای ویژه برای رهبر آن حسن نصرالله در رویارویی با صهیونیست ها و غرب در مقابل تسلیم عربهای سنی در برابر این دو.
دوم: چالش های نقش ایران
- مخالفت آفریقایی: رهبران برخی کشورهای آفریقایی که برخی مطالبات ایران را به عنوان تلاشی برای دخالت در امور کشورشان می دانند یا سعی دارند آن را به رابطه وابستگی به ایران ربط دهند، مخالفت هایی با نقش آفرینی ایران در آفریقا دارند.
- مخالفت عربی و بطور خاص سعودی: به نظر می رسد عربستان سعودی متوجه پیامدهای خروجش از آفریقا بدلیل جنگ افغانستان در اواخر دهه 1970 میلادی شده و لذا در دوره کنونی محمد بن سلمان تلاش نموده برخی دولت های آفریقایی را برای جنگ با حوثی های یمن به خودش جذب کند که در نتیجه این تلاشها مغرب و سنگال به ائتلاف سعودی پیوستند. گزارش شده که عربستان سعودی اخیراً در دو محور برای مقابله با نفوذ ایران در غرب آفریقا کار می کند: محور اول شامل چادِ «ادریس دیبی اتنو» و لیبیِ «خلیفه حفتر» و محور دوم شامل موریتانی و سنگال است. مقابله سعودی با ایران برخلاف ریشه ژئواستراتژیک آن در شرق آفریقا، در غرب این قاره بیشتر صبغه مذهبی و شیعه-سنی دارد. مثلا سعودی از حکومت سنی نیجریه به رهبری محمد بخاری در مقابل شیعیان به رهبری شیخ زکزاکی حمایت می کند و یا مدارس و مراکزی جهت گسترش سلفی گری در این قاره ایجاد کرده است.
- مخالفت اسلام سنی، گروه اخوان المسلمین و غیره: بسیاری از جنبش های اسلامی میانه روی وابسته به اخوان المسلمین در آفریقا یا نزدیک به رویکرد این گروه، ایده گروه های شیعه را رد می کنند و با آن مخالفند.
- مخالفت آمریکایی-غربی برای مهار نفوذ ایران: تحریمهای بین المللی و آمریکایی علیه ایران می تواند برای این کشور هم جنبه منفی داشته باشد و هم مثبت. جنبه منفی آن تاثیر سلبی بر اقتصاد ایران و محدودشدن منابع مالی شیعیان در آفریقاست و جنبه مثبت آن نیز تحکیم روابط ایران با دولت های آفریقایی بعنوان جایگزینی برای دولت های غربی و آمریکاست. برخی از فشارهای غرب بر آفریقا نتایج ملموسی بدنبال داشته است. به طور مثال آمریکا و اسرائیل توانستند به کشورهای آفریقایی فشار وارد کنند تا علیه برنامه هسته ای ایران رأی دهند. نیجریه توافق نامه همکاری هسته ای را که در سال 2008 با ایران امضا کرده بود به حالت تعلیق درآورد و آفریقای جنوبی بیشتر واردات نفتی خود را از ایران در سال 2012 متوقف کرد.
سخن پایانی
براساس آنچه مطرح شد، می توان از سه سناریو اساسی برای آینده نقش ایران در قاره آفریقا سخن به میان آورد که عبارتند از:
اول: بقای وضع موجود به شکل فعلی به معنای ادامه توسعه طلبی ایران در برابر عقب نشینی کشورهای اسلامی عرب و سنی است.
دوم: وقوع توسعه طبی کشورهای اسلامی عربی سنی در برابر عقب نشینی شیعه
سوم: توسعه طلی هر دو طرف که ممکن است منجر به درگیری فرقه ای در یک کشور واحد یا حتی یک قبیله در قاره آفریقا شود.
خاطرنشان می شود که تسلط هر یک از طرفین بر آفریقا به قدرت آن ها بستگی دارد. اگر شاخص های لحظه ای فعلی نشان دهنده برتری ایران و عقب نشینی کشورهای مسلمان عرب سنی باشد (اولین سناریو)، با توجه به وجود برخی از داده ها از جمله وخامت روابط سعودی-ایرانی، که به نظر می رسد به زودی خاتمه نمی یابد و ممکن است از شرق آفریقا به غرب آن منتقل شود، این وضعیت در کوتاه مدت تغییر خواهد کرد. چراکه توانایی های عربستان خصوصا از لحاظ مالی این قابلیت را به این کشور می دهد که اگر واقعاً می خواهند با نفوذ ایران مقابله کنند، در صورت رعایت سه شرط بتواند شرایط را به نفع خود تغییر دهد: 1- وجود برنامه ای دقیق و مطالعه شده 2- تغییر زبان گفتمان سلفی مقابله ای 3- هماهنگی لازم با نیروهای اسلام میانه رو اهل تسنن، مانند اخوان و دیگران. از سوی دیگر تشدید تحریم های آمریکا علیه ایران در دوران حکومت ترامپ و وضع تحریم ها و تلاش برای گسترش آنها از طریق پیوستن کشورهای اروپایی، ایران را مجبور خواهد کرد تا تلاش های خود را در آفریقا برای دستیابی به اهداف مختلف خود افزایش دهد که که این امر می تواند به این معنی باشد که احتمال وقوع سناریوی سوم نزدیکتر است. در مورد سناریوی دوم نیز احتمال وقوع آن بسیار ضعیف است؛ زیرا ایران به سادگی قاره آفریقا را رها نخواهد کرد.