انتخابات در میانه آتش

عبدالله گنجی

مدیرمسئول روزنامه جوان 

انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ ایران به تعبیر اهل جبهه در میانه آتش برگزار شد. اینکه میزان مشارکت مطلوب است یا خیر بدون توجه به ملاحظات و مقتضیات زمان قابل درک نیست. قطعاً رأی ریاست‌جمهوری را نباید با مجلس مقایسه کرد که اگر این بود، نسبت به ۱۳۹۸ رشد داشته‌ایم، بلکه باید با ریاست‌جمهوری قبل مقایسه کرد و کاهش حدود ۲۰ درصدی مشارکت را پذیرفت. از عوامل کاهش مشارکت کرونا عاملی مهم بود که ۲۸ درصد مردم معتقد بودند احتمالاً به خاطر آن شرکت نمی‌کنند. فشار‌های اقتصادی و معیشتی عامل مهم دیگری است. علاوه بر این دو عامل کلیدی، بسیج جهان غرب و اپوزیسیون نیز بی‌تأثیر نبود.

ردصلاحیت‌ها کمترین تأثیر را داشت چراکه در سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ که مرحوم هاشمی و احمدی‌نژاد تأیید صلاحیت نشدند، مشارکت کاهش نیافت. حال نیز امثال جهانگیری و لاریجانی بالاترین رأی منفی را در نظرسنجی‌ها داشتند (هر کدام حدود ۳۹ درصد)، بنابراین از اول رأی‌آوری آنان جدی برآورد نمی‌شد. تساهلاً اگر غیبت همه این افراد را مؤثر در رأی بدانیم، باید آن را در درون رأی باطله جست‌وجو کنیم. اما محور‌های زیر را باید در تحلیل این رأی از ذهن دور نداشت:

 1.به‌رغم فشار‌های اقتصادی، کرونا، جنگ روانی و تحریم بخشی از اصلاح‌طلبان باید مشارکت را مطلوب دانست که اگر این عوامل نبودند، باید برای درک کاهش مشارکت به شاخص‌های دیگری رجوع می‌شد. دشمن در تحلیل کاهش مشارکت صرفاً «عناد» را عامل اصلی می‌داند. حال آنکه عناد با نظام طبق نظرسنجی‌های خارجی ۵ درصد و طبق نظرسنجی‌های داخلی ۸ درصد است، بنابراین حد فاصل بین ۹۵ درصد تا ۵۰ درصد را باید در عوامل نارضایتی اقتصادی و بیماری کرونا تحلیل کرد.

2.رأی به رئیسی نشان می‌دهد به‌رغم تخریب گسترده روحانیت در سال‌های اخیر همچنان این قشر معتمدترین نزد مردمند. از سال ۱۳۶۰ که امام اجازه ورود روحانیت را به عرصه اجرایی صادر کرد، مردم ۹ بار به رئیس‌جمهور روحانی رأی دادند و صرفاً دو بار به غیرروحانی گرایش یافتند و این در حالی بود که ابتدا او را نیز در تراز روحانیت می‌دیدند. به‌رغم حضور و وجود کت شلواری‌های متخصص، همچنان روحانیت در اولویت انتخاب مردم است و دشمنان و سکولار‌ها در تحلیل مردم‌سالاری در ایران نباید این رویکرد مردم ایران را گم کنند.

3. برخی اصلاح‌طلبان که هیچ حد و مرزی برای ابراز کنایه به مشروعیت نظام ندارند، در طول انتخابات از تعابیری مانند «مهندسی انتخابات»، «تحمیل یک نفر» «نابودی جمهوریت»، «انتصابات» و «حکومت اسلامی» نام بردند. حال آنکه میزان رأی آقای رئیسی قبل از تأییدصلاحیت‌ها در مقایسه با کسانی که تأیید نشدند، موجود است.

4. رأی جناب همتی نشان داد از خاتمی تا سروش و ۱۶ حزب اصلاح‌طلب هیچ تأثیری بر مشارکت نداشته‌اند. این نشان می‌دهد اگر جهانگیری هم حضور داشت، چفت و بست وی با دولت مستقر شرایط را بدتر می‌کرد، بنابراین یا مردم پذیرفته‌اند که اصلاح‌طلبی در مسیر اولویت‌های آنان نیست یا رقیب توانسته است با اثبات خود این گزاره را در ذهن جامعه معتبر نماید.

5. این رأی در سخت‌ترین شرایط موجود به صندوق ریخته شد که نشان از قدرت بسیج‌گری نظام جمهوری اسلامی دارد. جنگ «تحریم – مشارکت» شاخص اصلی انتخابات ۱۴۰۰ بود، اما می‌توان با تجزیه کسانی که رأی ندادند، تأثیر دشمن را کم‌اثر یافت. بالاخره مردم - و حتی کسانی که جمهوری اسلامی را قبول ندارند - می‌دانند که پول و رسانه سعودی صلاحیت نقد مردم‌سالاری را در ایران ندارند و تبلیغات آنان را توهین به هر ایرانی می‌دانند.

۶- انتخابات در کشور ما به جهت روانی – اجتماعی پرهزینه است که حاکمیت باید علل آن را احصا و لحاظ کند. جدال جمهوریخواهی عرفی با جمهوری اسلامی بخشی از این کارزار است، اما بخش دیگر آن قانع نشدن نخبگان از علل ردصلاحیت‌هاست. ممکن است شورای نگهبان اشتباه کند، اما ریگی به کفش ندارد که اگر داشت، باید یک اصولگرا و پنج اصلاح‌طلب را تأیید می‌کرد، اگر قانون اجازه اقناع اجتماعی را نمی‌دهد، باید برای اصلاح آن اقدام کرد. عدم‌اقناع نیرو‌های مؤمن به انقلاب و کسانی که حاضرند همه جان، مال و آبروی خود را فدای انقلاب اسلامی کنند، شاخصی است که می‌تواند به اصلاح قوانین و روند‌ها منجر شود. پذیرش تعبدی تصمیمات در دهه‌های اخیر تا حدودی کاهش یافته و پذیرش علل تصمیمات به روش اقناع و استدلالی رشد کرده است. نظام سیاسی ما باید متناسب با این تغییر ذائقه قوانین و روش‌ها را اصلاح کند.

 

منبع+

مشارکت
این مقاله مفید بود؟ رای‌ها: 0
جزئیات مقاله
آخرین به روز‌رسانی در: 07:06 1400/04/02
آخرین به روزرسانی توسط: (Esmaeli)
تاریخ انتشار: 07:06 1400/04/02
مقاله را به اشتراک بگذارید: 
نویسنده: Esmaeli
مقالات پیشنهادی