جواد صالحی اصفهانی
8 آوریل 2021
این هفته، مذاکرهکنندگان ایران و ایالات متحده در وین به شکل غیرمستقیم به مذاکره با یکدیگر پرداختند و بر سر روندهایی جهت بازگشت دو کشور به برجام به توافق رسیدند. میلیونها ایرانی بهدلیل تحریمهای فشار حداکثری ایالات متحده و همهگیری در وضعیت بد اقتصادی به سر میبرند. در همین حین، دولت بایدن منتظر است پیش از توقف تحریمها، ابتدا ایران به تعهداتش عمل کند. بهدلیل فشارهای داخلی، بایدن ترجیح داده است کارزار فشار حداکثری رئیسجمهور پیشین را ادامه دهد، و از خساراتی که به وسایل معاش میلیونها ایرانی وارد آمده است، بهعنوان اهرمی برای کسب امتیاز بیشتر استفاده کند.
تعیین این مسأله که چه کسی چه کاری را انجام دهد، کار سختی نیست. اگر میبینیم که احیای توافق هستهای به کندی پیش میرود به این دلیل است که در ایالات متحده باوری وجود دارد مبنی بر اینکه تحریمها موجب نرمی موضع ایران به هنگام مذاکرات میشود. این باور که شواهد ناچیزی مبنی بر صحت آن وجود دارد، خوانشی نادرست از تاریخچه توافق است. چیزی که ایران را در سال 2013 پای میز مذاکره کشاند، تنگدستی اقتصادی ناشی از تحریمهای دولت اوباما نبود، بلکه تمایل بخشی از طبقه متوسط ایران به پیشرفت اقتصادی از طریق دسترسی به اقتصاد جهانی بود.
حسن روحانی در سال 2013 با پشتیبانی توانمند طبقه متوسط بهعنوان رئیسجمهور کشور انتخاب شد تا پیرامون یکی از مهمترین مطالبات رأیدهندگان، یعنی یک توافق هستهای با ایالات متحده، مذاکره کند. پیروزی او ریشه در امید داشت، نه تنگدستی اقتصادی. تحریمهای اوباما یکی از مسائل مورد بحث به هنگام انتخابات بود، اما بر نتیجه تأثیری نداشت. در طول چند ماهی که تحریمها اِعمال شده بود، ارزش پول ملی سقوط کرد. این مسأله موجب تورمی افسارگسیخته شد که به زیست روزمره بسیاری از ایرانیان، از جمله طبقات متوسط، آسیب وارد آورد. اما همانطور که تحریمهای شدیدتر ترامپ نتوانست ایران را به میز مذاکره بکشاند، آن تحریمها نیز به تنهایی نمیتوانست به توافق هستهای منجر شود.
صعود طبقه متوسط ایران
پیش از آنکه اوباما در سال 2011 تحریمهایش را اعمال کند، 15 سال رشد اقتصادی پایدار سرانه تولید ناخالص داخلی ایران را دو برابر و میلیونها نفر را از زیر خط فقر به طبقه متوسط منتقل کرده بود. این دگرگونی اجتماعی نتیجه چندین عامل بود: اصلاحات بازارمحوری که پس از پایان جنگ عراق صورت گرفت؛ سرمایهگذاری دولتی در زیرساختها، آموزش و بهداشت؛ و افزایش قیمت نفت در سال 2000
دادههای آماری نشان میدهد که در همان دوره زمانی، متوسط سطح زندگی در مناطق شهری، مکان زیست طبقه متوسط، بیش از دو برابر شده است. پیش از شروع اصلاحات اقتصادی طبقه متوسط 28 درصد جمعیت را تشکیل میداد، اما در انتها 60 درصد ایرانیها در طبقه متوسط قرار داشتند. همچنین، میزان فقرای کشور از 33 درصد به 7 درصد کاهش یافت.
قدرت انتخاباتی
طبقه متوسط ایران بهعنوان بزرگترین و تحصیلکردهترین طبقه اجتماعی، گروهی است که بیشترین تأثیر را در انتخابات دارند. در سال 1997، زمانیکه محمد خاتمی، فردی معتدل و طرفدار ارتباط با جهان، به مقام ریاست جمهوری انتخاب شد، طبقه متوسط 30 درصد از جمعیت را تشکیل میداد. همچنین، 56 درصد از تحصیلکردگانی که واجد سن رأی دادن بودند، از این طبقه بودند. تا سال 2011، طبقه متوسط 60 درصد از جمعیت و 80 درصد رأیدهندگان تحصیلکرده را تشکیل میداد.
روحانی در انتخابات سال 2013 وعده داد که به تحریمها پایان دهد و روابط با غرب را ترمیم کند. طبقه متوسط که از این وعدهها شور و انرژی گرفته بود، با حمایت از روحانی موجبات پیروزی او را فراهم آورد. او در میان 6 نامزد دیگر، در همان دور اول با کسب 51 درصد آرا پیروز رقابتها شد. چهار سال بعد، با امضای توافق هستهای و توقف تحریمها، روحانی مجدداً با کسب 57 درصد آرا بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد. رقیب او در آن اتخابات، ابراهیم رئیسی بود، کسی که اکنون با اقتدار در رأس قوه قضاییه قرار دارد. سهم رأی روحانی در منطقه شمیرانات تهران، منطقهای خوش آبوهوا و اعیاننشین، از 49 درصد در سال 2013، به 79 درصد در سال 2017 افزایش یافت. این امر حاکی از افزایش محبوبیت او در میان طبقه متوسط است.
تحریمها و برجام
طبقه متوسط خواهان اقتصادی بود که با آن آشنا بود و رفاهش را وابسته به آن میدانست. تحریمها اوباما به شکلگیری توافق هستهای کمک کرد، چرا که به آن طبقه مسیری صلحآمیز جهت رسیدن به اقتصاد مطلوبش پیشنهاد میداد. تحریمها، همچنین، شکنندگی ارتباطات جهانی ایران و لزوم محدودساختن جاهطلبیهای هستهای را به طبقه متوسط نشان داد. تحریمها موثر عمل کرد، چرا که خطمشی کلی آن سقوط رژیم و یا ایجاد تقابل میان طبقه متوسط و رهبر کشور نبود.
برعکس، دونالد ترامپ و وزیر امور خارجهاش، مایک پمپئو خواستار تسلیم بودند و غالباً از تغییر رژیم صحبت میکردند. آنها مردم ایران را به شورش و سرنگونی حکومت دعوت میکردند. طبقه متوسط علاقهای نشان نداد چرا که مشغول مدیریت روزانه بحرانهای ناشی از تحریمها و همهگیری بود. پس از افزایش قیمت انرژی در پاییز 2018، اعتراضات در ایران شعلهور شد، اما طبقه متوسط و سایر شهرهای بزرگ بهطرز چشمگیری غایب بودند.
آینده طبقه متوسط
بایدن مدعی است خطمشی خارجیاش در خدمت طبقه متوسط است؛ البته، منظور طبقه متوسط ایالات متحده است. او باید وسعت دید بیشتری اتخاذ کند و طبقات متوسط کشورهای در حال توسعه، بهخصوص کشورهای خاورمیانه، را در نظر بگیرد. طبقات متوسط بهعنوان حافظان ارزشهای دموکراتیک شناخته میشوند، اما این ارزشها در زمانهای سخت اقتصادی دوام نمیآورند. همانطور که جان مینارد کینز در سال 1919 هشدار داد، تنگدستی اقتصادی میتواند شرایط را به سود حاکمان اقتدارگرایی که پیشنهاد امنیت اقتصادی میدهند، بازگرداند.
طبقه متوسط ایران از سال 2011، فراز و نشیبهای اقتصادی زیادی را پشت سر گذاشته است. با اعمال تحریمها و توقف آنها، نرخهای مثبت و منفی رشد اقتصادی سالانه از پی یکدیگر آمدهاند. در این مدت، 8 میلیون نفر از طبقه متوسط به طبقات پایینتر سقوط کردهاند.
یک نظرسنجی در سال 2021 نشان داد که ریاضت اقتصادی موجب شده است حمایت مردم از سیاستمداران اعتدالگرا و جهانیسازی کاهش یابد. حمایت از برجام که در زمان امضای آن 80 درصد بود، اکنون به 50 درصد کاهش یافته است. اکثریت معتقدند حکومت پیش از لغو تحریمها، نباید هیچ امتیازی بدهد. نظرسنجیها، همچنین، حاکی از کاهش محبوبیت روحانی و دولت او بود. تنها سی درصد از شرکتکنندگان نسبت به او نظر مثبت داشتند؛ در مقایسه، 75 درصد از ابراهیم رئیسی حمایت میکردند. حتی وزیر امور خارجه جواد ظریف، از محبوبترین اعضاء هیئت دولت روحانی، محبوبیت کمتری از رئیسی داشت.
با توجه به اینکه برجام تا ماه ژوئن، زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران، احیا نخواهد شد، این احتمال وجود دارد که محافظهکاران در طول چند سال بعدی، بر تمام شاخههای حکومت تسلط پیدا کنند. این مسأله کار بایدن را برای بازگشت به برجام و تمدید آن سختتر خواهد کرد. برای ایالات متحده سخت است که از ابزار تحریمی محبوباش دست بکشد، اما از منظری بلندمدت، رها کردن این ابزار، ایالات متحده را قادر میسازد از طبقات متوسط ایران علیه حکومت آن کشور استفاده کند.