ارائه میلاد دخانچی - دانشجوی دکتر مطالعات فرهنگی دانشگاه کوئینز در کینستون کانادا
مطلب زیر گزارشی است از ارائه میلاد دخانچی دانشجوی دکتر مطالعات فرهنگی دانشگاه کوئینز در کینستون کانادا در «نشست اصحاب علوم انسانی هنر و رسانه درباره افزایش قیمت بنزین و اعتراضات پس از آن» که در روز دوشنبه 4 آذر 1398 در باشگاه هنر و اندیشه حوزه هنری تهران برگزار شد.
ایده اصلی دخانچی در این ارائه در دو بخش مطرح می شود. بخش اول در رابطه با تسلط و هژمونی اندیشه «وحدت وجود» صدرایی است که در تقابل با ایده «جمع ازداد»ی ابن عربی اجازه درک دیگری را از ما سلب می کند. بخش دوم نیز مربوط به کژفهمی مفهوم استیت (State) در کشور ماست که در دیالکتیک میان مذهب و استیت مدرن ما را با نوعی التقاط مواجه ساخته است.
دخانچی در ابتدای ارائه گفت که اولا؛ ما یک اشتباه بزرگ داریم که فکر میکنیم چیزی به نام استیت اسلامی وجود دارد. ما نمیتوانیم در مورد این اغتشاشات و دربارهی مشکلات حرف بزنیم مادامی که نرویم سر خانهی اصلی که همان تصوری است که چیزی به نام استیت اسلامی وجود دارد. دوم برویم سراغ صدرا. یک بار این ملاصدرای بزرگوار را خفت کنیم و بگوییم عزیز من این ایدهی جوهری تو، این وحدت وجود تو یا اصالت وجود تو بر همریزاننده است. ابن عربی دیالکتیک دارد، جمع اضداد دارد. این جمع اضداد با صدرا له و لورده شده و مادامی که ما در سیطرهی صدرا بهسر میبریم، حداقل در خوانش نئوصدراییها دیالکتیک وجود ندارد. بنابراین استیت تعیین میکند که خودش اصل و بقیه عرض و ماهیتی هستند. همچنین ما درکی از دیگری نداریم و این بهخاطر هژمونی صدرا است. صدار در دالانها و نظریات و ادوار مختلف مدام بازسازی میشود و در نهایت به اکنون منجر میشود. و مادامی که با خوانش کنونی صدرا تسویه حساب نکنیم، بهخاطر فقدان دیالکتیک نمیتوانیم این مشکل را حل کنیم. البته دیالکتیک در ابن عربی خیلی پررنگ است و وقتی ابن عربی را دارید هگل به نظر من یک بازی مسخره است. اما چرا استیت اسلامی نمیشود؟
دخانچی ارائه اش را با صحبت پیرامون شکل گیری استیت ادامه داد. او افزود: استیت مدرن آنوتولوژی خاص خودش را دارد به همان میزان و به همان شکلی که سینما آنتولوژی خاص خودش را دارد. بازی استیت مدرن چه بوده؟ استیت مدرن از سرمایهداری درمیآید. یک سری آدم در یک بازاری با هم داد و ستد میکنند و انقلاب صنعتی هم در حال رخ دادن است؛ و دیگر رابطه مرکانتلیستی نیست، اتفاق دیگری هم در حال رخ دادن است؛ سرمایه.
حالا باید این جامعهای که اساس آن روی بنگاه است و هریک از ما یک بنگاه هستیم را چطور اداره کنیم؟ اولین کاری که باید بکنم تامین امنیت است که بنگاهها بتوانند بنگاهداریشان را بکنند. باید مانع چیزی شد که از بیرون بخواهد بازی را برهم بزند. پس همزمان با اینکه به بنگاههای خودمان فکر میکنیم به چیزی به اسم امنیت هم فکر میکنیم. لذا لاویاتان متولد میشود. لاویاتان امنیت را فراهم میکند و در مقابل مالیات و کمیسیون میگیرد. البته این لاویاتان امکان زد و بند نیز پیدا میکند به این معنا که از رانت اطلاعاتی جهت تغییر در مناسبات بازار استفاده میکند. مشابه چیزی که در کشور ما دارد رخ میدهد. اینجاست که بر سر عدم دخالت لاویاتان و بازار آزاد توافق میشود، که متناظر با دیدگاه لاک، هابز و شکلگیری لیبرالیزم است. در این نبود لاویاتان، زدوبند و ستم میان بنگاهها آغاز میشود و این لحظۀ مارکس و طرح عدالت است. بنابراین لاویاتان جهت تنظیم روابط بازمیگردد ولی جهت مدیریت نیاز به اخلاق و رابطه اخلاقی میان بنگاهها، احساس میشود. لذا چهار مؤلفهی استیت مدرن متولد میشود. لاویاتان، هابز، لاک، ماکس و فلسفهها و اخلاقهای مدرن.
او ضمن اشاره به جبر دوران جدید، تصریح کرد: ما هیچ دخلی در این جبر دوه جدید نخواهیم داشت. به همان میزان که از ابتدا در جهان تشیع استیت جبر دورهی ما بود. ما چشم باز کردیم دیدیم این امویان آمدند مسلط شدند و سؤال منِ متفکر شیعی در آن لحظه این بود که در مقابل این هجمهی استیت من باید چه کنم؟ پاسخ به این سؤال، مسئله متفکر مسلمان بود. از سید جمالالدین اسدآبادی تا امروز که همه به دنبال این چه باید کرد، هستیم. پاسخ به این سؤال که من با بومیتام، قومیتام و تاریخام در نسبت با این استیت چه میتوانم بکنم؟ از دل یک رابطهی دیالکتیک شکل میگیرد که میتوان از آن تحت عنوان دیالکتیک مذهب و سیاست یاد کرد. مذهب و سیاست یکی نیستند و رابطهی دیالکتیک دارند. و در این رابطه لحظه انقلاب اسلامی متولد میشود. لحظهی انقلاب اسلامی لحظهی طرد استیت مدرن نیست، بلکه پاسخ به این سؤال است که در این روزگار، مذهب چه نقشی میتواند بیافریند. ایدهای به شدت جذاب که هم دنیا و هم دین است، هم استیت مدرن داریم و هم مذهب.
وی در تبیین دیالکتیک میان مذهب و استیت مدرن که در این رابطه گمان میشد مذهب میتواند با پیچیدگی جهانبینیاش تعدیل ایجاد کند، تصریح کرد: با گذشت این سالها یک گلیچ رخ میدهد و ما به طرز عجیب و غریبی یادمان میرود که استیت مدرن و مذهب رابطهی دیالکتیک با هم دارند. و ناگهانی انگارههای مذهب و سیاست یکی میشود. یکی بدون دیگری. در یکی شدن مذهب و سیاست در تزویج این دوتا که البته رخ نداده و در توهم ما این رخ داده دیگری دیگر وجود ندارد. لذا این استیت خشن رانتی که حالا شکل مذهب پیدا کرده هیچ دیگری ندارد که آن را تعدیل کند. مادامی که برنگردیم به این دیالکتیک، این ایدهی مزخرف یکی کردن دوتا را کنار نگذاریم و نگاه کنیم در چشم فقهای اصولی که برای قرنها هیچ حرفی برای گفتن نداشتند جز اینکه توضیحالمسائل برای ما چاپ کنند و انتظار داشته باشیم که اینها فقه حکومتی داشته باشند، این بازی ادامه خواهد داشت. آن چیزی هم که همهی ما نشستیم و دربارهاش حرف میزنیم تحت عنوان مشکلات، عدالتخواهی، در واقع ناکارآمدی دولت مدرن است. همه ما در غایت لیبرالیزم فکر میکنیم اما در التقاطهای عجیب و غریبی مثل شفافیت و … میافتیم. نمیگویم شفافیت و… بد است، اما بهواسطهی این التقاطها آنتولوژیهایشان فراموش میشود. در واقع ما برای مبارزه با التقاط دچار التقاط شدیم. این متاتوضیحی است که من برای توضیح وضع موجود میگویم.
گزارش نهمین گردهمایی اصحاب علوم انسانی، اجتماعی، هنر و رسانه +صوت افزایش قیمت بنزین و اعتراضات پس از آن - آذر ۱۰، ۱۳۹۸