دکتر پرویز امینی
- ما در شرایطی به سمت انتخابات رفتیم که تقریبا همه عوامل کاهنده مشارکت سیاسی در انتخابات فراهم بود که بخشی هم به صورت حداکثری وجود داشت که از جمله نارضایتی از سازمان حکمرانی بود و جامعه وقتی به زندگی روزمرهاش نگاه میکند به اقتصادش، مسکن و اشتغالش، معیشت و ناتوانی در حل مسائل روزمرهاش به شکل خیلی روشن درگیر نارضایتی و اعتراض به عمل و تصمیم سازمان حکمرانی می شود.
- همواره در انتخاباتهایی که داشتیم ۶۰، ۷۰ ،۸۰ درصد شرکت کننده و رایدهنده داشتهایم و هیچگاه مشارکت ۱۰۰ درصدی نداشتهایم. یعنی بهطور متوسط حدود ۳۰ تا ۳۵ درصد غایب در مشارکت داشتهایم. حتی انتخاباتهایی داشتیم که ۵۰ و نیم درصد مشارکت بوده است یعنی نزدیک به انتخابات ۱۴۰۰ که در دوره دوم مرحوم هاشمی در سال ۷۲ بود در حالیکه عوامل کاهنده مشارکت در سطح انتخابات ۱۴۰۰ نبود.
-در انتخابات شورای شهر دوم در تهران مشارکت ۱۲ درصد بود که پایینترین سطح مشارکت در جمهوری اسلامی بود اتفاقا شورای منتخب آن دوره آقای احمدینژاد را برای شهرداری انتخاب کرد و او براساس عملکردی که داشت توانست منتخب مردم در انتخابات ریاستجمهور شود. بنابراین مسئله اصلی، مسئله سازمان حکمرانی است.
- قطع نظر از انتخابات با یک سری واقعیتها روبرو هستیم. اگر مشارکت صددرصدی شود یا مشارکت ۷۰ درصد باشد بدین معنا نیست که مردم راضی هستند. واقعیت ضعف سازمان حکمرانی روشن است نیازی نیست مشارکت ۵۰ درصد شود تا به نارضایتی و اعتراض اجتماعی پی ببریم.. نباید مسئله مشارکت را به همه مسائل حکمرانی ارتباط و نسبت داد.
- سازمان حکمرانی ما کژکارکردی دارد. سازمان حکمرانی ما چهار زیر سیستم دارد وقتی میگوییم کژکارکری یعنی این چهار زیر سیستم به خوبی کار نمیکنند. نخست سیستم هنجاری است که غایات یک نظام اجتماعی را مشخص میکند و قواعد و چهارچوبهایی که قرار است امور و مناسبات و روابط در چارچوب آن شکل بگیرد.
- دومین زیرسیستم سازمان حکمرانی، سازمان فنی است در واقع همان عقل ابزاری است که غایات را محقق میکند به بیان دیگر مجموع ابزارها، مکانیزمها، روندها و سازوکارها را به وجود میآورد تا هنجارها و غایاتی که تعیین تکلیف شده است محقق شود.
- سوم سازمان توجیه است که در واقع مجموعهای از هنجارها به علاوه ابزارهایی مانند رسانه، گروههای مرجع اجتماعی، نخبگان و جریانات سیاسی است تا بتواند نشان دهد یک تصمیم و سیاست بهترین تصمیمی و سیاستی است که گرفته شده و به نوعی آن را موجه کنند. یا اگر فاصلهای بین آرمان و واقعیت، بین تعهدات یک حکومت به جامعه و واقعیت در جریان بود بتواند این شکاف را توجیه کند و مصالحش را برای مردم روشن کند.
-چهارمین سازمان، سازمان بازیابی است یعنی ساختار دارای یک سیستم هوشمند است که میتواند روندها را بررسی کند و در تمام مراحل این سیستم حکمرانی، ارزیابی و ویرایش و بازیابی کند.
-به نظر من هر چهار بخش سازمان حکمرانی ما آسیب پذیر شده و دچار مشکل اساسی شده است به بیانی دیگر وقتی تجربهای مانند آبان ۹۸ داریم یعنی سازمان هنجاری، فنی، توجیه و بازیابی ایراد دارد. بعد از آبان ۹۸ وقتی بررسی میکنیم میبینیم این حادثهای که در آبان ۹۸ رخ داد تغییری در روندهای حکمرانی نمیدهد و روال به صورت سابق ادامه می یابد، بدین معناست که سازمان بازیابی کار نمیکند بنابراین اصل اعتراض ها به سازمان حکمرانی است.
-بنابراین سازمان بازیابی باید کار کند یکی از مشکلات، خلاء تئوریک در نظریه حکمرانی است اگر این مسئله حل و فصل نشود بسیاری از کارها انجام نمیشود ایدههای حکمرانی باید داشته باشیم یعنی روندها، سازوکارها و نهادهایی داشته باشیم که این ایدهها را اجرا کنند. سازمان بازیابی حکومت باید به صحنه بیاید، فعال و هوشند شود، نارساییها، نارضایتیها و نارکارآمدیها را درک کند و تلاش کند آنها را به تدریج در شرایطی برطرف کند.